راه نیک پاسپرده چندانکه نرم و سهل شده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). راه طی شدۀ آسان شده. (از اقرب الموارد). راه پاخورده که رفتن بر آن آسان شده است. (از شرح قاموس)
راه نیک پاسپرده چندانکه نرم و سهل شده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). راه طی شدۀ آسان شده. (از اقرب الموارد). راه پاخورده که رفتن بر آن آسان شده است. (از شرح قاموس)
نعت فاعلی از تسخین. گرم کننده. (از اقرب الموارد). گرم کن. تسخین کننده، داروی گرم. (ناظم الاطباء) ، هر چیز که حرارت بدن را زیاد کند. در مقابل مبرّد، هر چیز که جایی را گرم کند. (ناظم الاطباء)
نعت فاعلی از تسخین. گرم کننده. (از اقرب الموارد). گرم کن. تسخین کننده، داروی گرم. (ناظم الاطباء) ، هر چیز که حرارت بدن را زیاد کند. در مقابل مبرّد، هر چیز که جایی را گرم کند. (ناظم الاطباء)
پا بر جا شایند شایین شدنی شایا نا ور برقرار شده پا بر جا کرده شده پا بر جا کننده بر قرار دارنده. امکان یابنده میسر، امری یا مفهومی و یا موجودی است که از ذات خود اقتضایی نداشته باشد نه اقتضای وجود و نه عدم شاید بود (لغت بیهقی. پارسی نغز 386) مقابل ممتنع محال. یا ممکن بودن امکان داشتن حاصل شدن: (و چون بنا سبب بر متحرکی و ساکنی بود در آن نیز دو قسم بیش ممکن نبود.) (المعجم. چا. دانشگاه 32)
پا بر جا شایند شایین شدنی شایا نا ور برقرار شده پا بر جا کرده شده پا بر جا کننده بر قرار دارنده. امکان یابنده میسر، امری یا مفهومی و یا موجودی است که از ذات خود اقتضایی نداشته باشد نه اقتضای وجود و نه عدم شاید بود (لغت بیهقی. پارسی نغز 386) مقابل ممتنع محال. یا ممکن بودن امکان داشتن حاصل شدن: (و چون بنا سبب بر متحرکی و ساکنی بود در آن نیز دو قسم بیش ممکن نبود.) (المعجم. چا. دانشگاه 32)