جدول جو
جدول جو

معنی ممتزج - جستجوی لغت در جدول جو

ممتزج
مخلوط، آمیخته شده
تصویری از ممتزج
تصویر ممتزج
فرهنگ فارسی عمید
ممتزج
(مُ تَ زِ)
آمیخته شده. (ناظم الاطباء). آمیخته شونده. (غیاث اللغات) (آنندراج). آمیخته. (یادداشت مرحوم دهخدا) : هوا به لطف طبع او ممتزج شد. (سندبادنامه ص 12). زر و نقره چون از معدن بیرون آید با کدورت کان ممتزج و مختلط باشد. (سندبادنامه ص 44) ، آمیزنده. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مخلوطکننده. رجوع به امتزاج شود
لغت نامه دهخدا
ممتزج
آمیخته شده
تصویری از ممتزج
تصویر ممتزج
فرهنگ لغت هوشیار
ممتزج
((مُ تَ زَ))
آمیخته، مخلوط
تصویری از ممتزج
تصویر ممتزج
فرهنگ فارسی معین
ممتزج
((مُ تَ زِ))
آمیزنده، مخلوط کننده
تصویری از ممتزج
تصویر ممتزج
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ زِ جَ)
تأنیث ممتزج. رجوع به ممتزج و امتزاج شود. آمیخته. آمیخته شده
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زِ)
با لزوجت و دوسیدگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هَِ)
کشیده شده خون. (ناظم الاطباء). آنکه خون او کشیده شده. و رجوع به امتهاج شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لِ)
نعت فاعلی از امتلاج. (از منتهی الارب). مکندۀ شیر. (آنندراج). آنکه شیر می مکد. (ناظم الاطباء). رجوع به امتلاج شود
لغت نامه دهخدا
(مُ مَزْ زَ)
جامه ای است قیمتی از قسم کتان. (غیاث اللغات) (آنندراج). نوعی جامه یعنی پارچه که زر در آن به کار می رفته است. (یادداشت مرحوم دهخدا) : پس مأمون آن روز جامه خانه ها عرض کردن خواست و از آن هزار قبای اطلس معدنی و ملکی و طمیم و نسیج و ممزج و مقراضی و اکسون هیچ نپسندید. (چهارمقاله ص 33).
از زرکش و ممزج و اطلس لباس من
چون خیمۀ خزان و شراع بهار کرد.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 149).
بر اسب بخت کرد سوارم بتازگی
تا خلعتم ممزج اسب سوار کرد.
خاقانی (دیوان ص 150).
در ممزج باشم و ممزوج کوثر خاطرم
در معرج غلطم و معراج رضوان جای من.
خاقانی (دیوان ص 323).
، آب خانه. (غیاث اللغات از شرح دیوان خاقانی) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زِ)
جمع واژۀ ممتزجه. آمیخته ها. آمیخته شده ها:... فلم یقع فی الممتزجات الاّحراره تامه أو ناقصه. (حکمهالاشراق ص 191)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ممتزجه
تصویر ممتزجه
مونث ممتزج
فرهنگ لغت هوشیار
جامه زر بفت جامه ای بود که از زر ممزوج یا چیز دیگر می بافته اند (ترجمه چهار مقاله بانگلیسی. براون ص 22) (چهار مقاله 33 ح 3) : (و از آن هزار قباء اطلس معدنی و ملکی و طمیم و نسیج و ممزوج و مقراضی و اکسون هیچ نپسندید (مامون) و هم سیاهی درپوشید) (چهار مقاله 34- 33)
فرهنگ لغت هوشیار