کشیده شده و درازشده. (غیاث اللغات) (آنندراج). باامتداد و غیرمنقطع: مکیان را عز یکی بد صد شده تا قیامت عزشان ممتد شده. مولوی (مثنوی). ، دراز. کشیده. طولانی. طویل
کشیده شده و درازشده. (غیاث اللغات) (آنندراج). باامتداد و غیرمنقطع: مکیان را عز یکی بد صد شده تا قیامت عزشان ممتد شده. مولوی (مثنوی). ، دراز. کشیده. طولانی. طویل
نعت فاعلی از امتداح. ستایش کننده. (آنندراج). ستاینده. (از منتهی الارب). ستایش کننده و ستاینده، زمین یا تهیگاه گشاد و فراخ. (ناظم الاطباء). زمین یا تهیگاه گشاد و فراخ گردنده. (از منتهی الارب). رجوع به امتداح شود
نعت فاعلی از امتداح. ستایش کننده. (آنندراج). ستاینده. (از منتهی الارب). ستایش کننده و ستاینده، زمین یا تهیگاه گشاد و فراخ. (ناظم الاطباء). زمین یا تهیگاه گشاد و فراخ گردنده. (از منتهی الارب). رجوع به امتداح شود
کشیده. کشیده شده. دراز: اًنها علیهم مؤصده. فی عمد ممدده (قرآن 8/104- 9) ، آن بر ایشان افکنده است و بر ایشان پوشیده در عمودهای دراز. (کشف الاسرار میبدی ج 10 ص 608)
کشیده. کشیده شده. دراز: اًنها علیهم مؤصده. فی عمد ممدده (قرآن 8/104- 9) ، آن بر ایشان افکنده است و بر ایشان پوشیده در عمودهای دراز. (کشف الاسرار میبدی ج 10 ص 608)