- ممتاز
- فرینه
معنی ممتاز - جستجوی لغت در جدول جو
- ممتاز
- برگزیده و جدا شده، دارای برتری و مزیت
- ممتاز
- برگزیده و پسندیده
- ممتاز ((مُ))
- برگزیده، جدا شده، دارای برتری و امتیاز
- ممتاز
- Distinguished
- ممتاز
- distinto
- ممتاز
- wyróżniający się
- ممتاز
- выдающийся
- ممتاز
- видатний
- ممتاز
- onderscheiden
- ممتاز
- ausgezeichnet
- ممتاز
- distinguido
- ممتاز
- distingué
- ممتاز
- distinto
- ممتاز
- प्रतिष्ठित
- ممتاز
- মর্যাদাপূর্ণ
- ممتاز
- terkemuka
- ممتاز
- מוערך
- ممتاز
- maarufu
- ممتاز
- مميّزٌ
- ممتاز
- ممتاز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث ممتاز (خصایص ممتازه ملی)
کسی که از جایی بگذرد، گذرنده، راهگذر
گذاشته گذاشته شده، در گذرنده از اندازه گذرنده گذرنده رهسپار راهگذار عابر: و من که فضلی ندارم و در درجه ایشان نیستم چون مجتازان بوده ام تا اینجا رسیدم
برگزیدن انتخاب کردن، مزیت دادن برجسته کردن
برگزیده شدن، مزیت یافتن برجسته شدن
بستانکار برتر
Preeminently
Valedictorian