سزاوار ملامت. منه المثل: رب لائم ملیم. (منتهی الارب) (از آنندراج). سزاوار ملامت و شایستۀ نکوهش. المثل: رب لائم ملیم، چه بسیار نکوهش کننده ای که خود شایسته و سزاوار نکوهش و ملامت است. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملیم آن کس باشد که کاری کند که به آنش ملامت کنند. (ابوالفتوح رازی) : سخن حجت بر وجه ملامت مشنو تا نمانی به قیامت خزی و خوار و ملیم. ناصرخسرو
سزاوار ملامت. منه المثل: رب لائم ملیم. (منتهی الارب) (از آنندراج). سزاوار ملامت و شایستۀ نکوهش. المثل: رب لائم ملیم، چه بسیار نکوهش کننده ای که خود شایسته و سزاوار نکوهش و ملامت است. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملیم آن کس باشد که کاری کند که به آنش ملامت کنند. (ابوالفتوح رازی) : سخن حجت بر وجه ملامت مشنو تا نمانی به قیامت خزی و خوار و ملیم. ناصرخسرو
نکوهیده در خور سرزنش نکوهیده ملامت شده سزاوار نکوهش در خور ملامت: (سخن حجت بر وجه ملامت مشنو تا نمانی بقیامت خزی و خوار و ملیم) (ناصر خسرو. 301) توضیح در بیت فوق میتوان بفتح اول نیز خواند
نکوهیده در خور سرزنش نکوهیده ملامت شده سزاوار نکوهش در خور ملامت: (سخن حجت بر وجه ملامت مشنو تا نمانی بقیامت خزی و خوار و ملیم) (ناصر خسرو. 301) توضیح در بیت فوق میتوان بفتح اول نیز خواند
سالم، درست، بی عیب، برای مثال عقل سلیم، چو دزدان به هم باک دارند و بیم / رود در میان کاروانی سلیم (سعدی۱ - ۴۵) بی آزار، آرام و مطیع، برای مثال در برابر چو گوسفند سلیم / در قفا همچو گرگ مردم خوار (سعدی - ۸۷) ساده لوح، ساده دل، برای مثال ای سلیم آب ز سرچشمه ببند / که چو پر شد نتوان بستن جوی (سعدی - ۱۷۱) سهل، آسان، برای مثال خواجه بر تو کرد خواری آن سلیم و سهل بود / خوار آن خواری که بر تو زاین سپس غوغا کند (منوچهری - ۲۶) کنایه از مارگزیده، این معنی از جهت تفال به سلامت است، برای مثال نوز نبرداشته ست مار سر از خواب / نرگس، چون گشت چون سلیم مسهّد (منوچهری - ۲۲) در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن مستفعلن مفعولات مفعولات
سالم، درست، بی عیب، برای مِثال عقل سلیم، چو دزدان به هم باک دارند و بیم / رود در میان کاروانی سلیم (سعدی۱ - ۴۵) بی آزار، آرام و مطیع، برای مِثال در برابر چو گوسفند سلیم / در قفا همچو گرگ مردم خوار (سعدی - ۸۷) ساده لوح، ساده دل، برای مِثال ای سلیم آب ز سرچشمه ببند / که چو پر شد نتوان بستن جوی (سعدی - ۱۷۱) سهل، آسان، برای مِثال خواجه بر تو کرد خواری آن سلیم و سهل بود / خوار آن خواری که بر تو زاین سپس غوغا کند (منوچهری - ۲۶) کنایه از مارگزیده، این معنی از جهت تفال به سلامت است، برای مِثال نوز نبرداشته ست مار سر از خواب / نرگس، چون گشت چون سلیم مُسَهَّد (منوچهری - ۲۲) در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن مستفعِلُن مفعولاتُ مفعولات