- ملیل (مُ لَ)
زاغ. (منتهی الارب) (آنندراج). زاغ و کلاغ. (ناظم الاطباء). غراب. (اقرب الموارد)
معنی ملیل - جستجوی لغت در جدول جو
- ملیل (مُ لَیْ یَ)
لیل ملیل، شب تاریک. (منتهی الارب). شب دراز و تاریک. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
- ملیل (مَ)
کوماج و گوشت در خاکستر پخته. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نان در خاکستر گرم یعنی مله پخته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، طریق ملیل،راه سپرده و روشن. (منتهی الارب) (از آنندراج). راه پاسپرده و آسان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
- ملیل
بیمارگونه، ناخوش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه تشنگی شدید دارد، تشنه، کنایه از سوزش عشق یا اندوه، برای مثال غیر فصل و وصل پی بر از دلیل / لیک پی بردن بننشاند غلیل (مولوی۱ - ۷۰۹)
(تَ خَ لُ)
لغت نامه دهخدا
بی آرام و ناراحت کردن کسی را: مللته تملیلا، بی آرام و ناراحت کردم او را. (ناظم الاطباء) ، برگرداندن چیزی را: ملل الشی ٔ تملیلا، قلبه . (از اقرب الموارد)
(شِ)
لغت نامه دهخدا
ناقه شملیل، ماده شتر سبک و شتابرو. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جمل شملیل، شترشتابرو. (از اقرب الموارد). رجوع به شملّه شود
زیر زره پیراهنچه، زیر پالانی، مغز تیره (نخاع)، آبرو، ابر بی باران (شلیل شلیر از میوه ها پارسی است
بسیار ترش