جدول جو
جدول جو

معنی ملیجک - جستجوی لغت در جدول جو

ملیجک
(مَ جَ)
غلامعلی خان، معروف به ملیجک و ملقب به عزیزالسطان و بعد سردار محترم. برادرزادۀ امینه اقدس گروسی یکی از زنان سوگلی ناصرالدین شاه و پسر میرزا محمدخان، معروف به ملیجک اول و ملقب به امین خاقان است که در حدود 1296 هجری قمری متولد گردید و از اوان کودکی به قدری مورد محبت و توجه ناصرالدین شاه واقع شد که از فرزندان خودش هم او را بیشتر دوست می داشت، به طوری که او را در سفر سوم (1306-1307هجری قمری). همراه خود به اروپا برد و اخترالدوله دخترش را هم به حبالۀ نکاح او درآورد. اما پس از قتل ناصرالدین شاه عزت و ثروت خود را به تدریج از دست داد و میان او و دختر شاه هم متارکه شد وسرانجام به سال 1318 ه. ش. در 61سالگی در عین فقر و بدبختی درگذشت. (از تاریخ رجال ایران ج 3 صص 20- 21). رجوع به همین مأخذ و دایرهالمعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملیک
تصویر ملیک
صاحب ملک، پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ جَ)
به لهجۀ دیلمانی، گنجشک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
پادشاه همه پادشاهان. (دهار). پادشاه و خداوند. ج، ملکاء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صاحب ملک. (از اقرب الموارد) :
گفت حاشا که بود با آن ملیک
در خداوندی کس دیگرشریک.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 253).
جمله مرغان ترک کرده جیک جیک
هم زبان و یار داود ملیک.
مولوی (ایضاً ص 391).
- ملیک النحل، شاه زنبوران. (منتهی الارب) (آنندراج). پادشاه زنبوران عسل. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- ملیک دین، مالک دین. خدای تعالی:
آتش صنعت اگر غمگین کند
سوزش از امر ملیک دین کند
آتش طبعت اگر شادی دهد
اندر او شادی ملیک دین نهد.
مولوی.
- ملیک سماوات، مالک آسمانها. خدای متعال:
ملیک سماوات و خلاق ارضین
به فرمان او هرچه علوی و سفلی.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 2 ص 141).
- ملیک مقتدر، پادشاه توانا: عند ملیک مقتدر. (قرآن 55/54).
- ، خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شیرخواره. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) شیرخوار. ج، ملج. (ناظم الاطباء) ، مرد بزرگ قدر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
ملج . یکی از انواع نارون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نامی است که در کتول و رامیان به درخت نارون نهند. و رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 210 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ جَ)
محمد فرزند دوستی چوپان گروسی برادر امینه اقدس یکی از زنان سوگلی ناصرالدین شاه است. (از تاریخ رجال ایران ج 3 ص 219). رجوع به همین مأخذ و مدخل قبل شود
لغت نامه دهخدا
خا وند خدا وند، شهریار صاحب ملک، صاحب خداوند، پادشاه:جمع ملکاء، خدای تعالی. یا ملیک سماوات. خدای متعال: (ملیک سماوات و خلاق ارضین بفرمان او هر چه علوی و سفلی) (منوچهری. د. چا. 141: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملیک
تصویر ملیک
((مَ))
صاحب ملک، صاحب، خداوند، خدای تعالی، پادشاه
فرهنگ فارسی معین
میوه ی خشک شده ی درخت جنگلی کلهو
فرهنگ گویش مازندرانی
گنجشکدر بهشهر به مورچه گویند، مورچه
فرهنگ گویش مازندرانی
قی چشم، در سوادکوه به صمغ درختان گویند، کوچک، از توابع اسفیورد شوراب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
گاوی که گوساله اش بمیرد اما همچنان شیر دهد
فرهنگ گویش مازندرانی