نام پسر میرزا یعقوب ارمنی اصفهانی که درسال 1326 هجری قمری در ایتالیا در سن پیری بدرود این جهان نمود. (ناظم الاطباء). رجوع به ناظم الدوله در همین لغت نامه و تاریخ رجال ایران تألیف مهدی بامداد ج 4 صص 139- 154 و یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 132 شود
نام پسر میرزا یعقوب ارمنی اصفهانی که درسال 1326 هجری قمری در ایتالیا در سن پیری بدرود این جهان نمود. (ناظم الاطباء). رجوع به ناظم الدوله در همین لغت نامه و تاریخ رجال ایران تألیف مهدی بامداد ج 4 صص 139- 154 و یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 132 شود
نام چهار تن از پادشاهان اسکاتلند است: 1- ملکم اول (943-954 میلادی). 2- ملکم دوم نوۀ ملکم اول (1005-1034 میلادی). 3- ملکم سوم (1058-1093 میلادی). 4- ملکم چهارم (1153-1165 میلادی). (از دائره المعارف بریتانیکا)
نام چهار تن از پادشاهان اسکاتلند است: 1- ملکم اول (943-954 میلادی). 2- ملکم دوم نوۀ ملکم اول (1005-1034 میلادی). 3- ملکم سوم (1058-1093 میلادی). 4- ملکم چهارم (1153-1165 میلادی). (از دائره المعارف بریتانیکا)
شخصی انگلیسی که در اواسط پادشاهی فتحعلی شاه قاجار از جانب دولت انگلیس در دربار ایران سفارت داشته و تاریخ ایران را به زبان انگلیسی نوشته بود و در بمبئی آن کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده و چاپ نموده اند و معروف به تاریخ ملکم می باشد. (از ناظم الاطباء). سر جان ملکم ژنرال سیاستمدار و نویسندۀ تاریخ دان انگلیسی و سفیر حکومت انگلیسی هند در ایران در زمان فتحعلی شاه قاجار (1769- 1833 م). وی فرزندکشاورزی بود. در سال 1783 میلادی جزو کسانی که در سپاه هندوستان نام نویسی کرده بودند به هندوستان وارد شد. از 1792 میلادی مأموریتهای مختلف و مهمی در هندوستان پیدا کرد و در همین سالها به آموختن زبان فارسی پرداخت. وی سه بار به ایران مسافرت کرد. بار اول به عنوان مترجم سفارت به ایران فرستاده شد. بار دوم هنگامی بود که ناپلئون و پل اول تزار روسیه قصد داشتند متفقاً از راه ایران به هندوستان لشکر بکشند. در این هنگام لرد ولسلی فرمانروای انگلیسی هندوستان که متوجه این خطر شده بود سر جان ملکم را به تهران فرستاد و ملکم در مذاکرات خود با دربار ایران توفیق یافت و از طرف فتحعلی شاه اطمینان کافی به دست آورد. بار سوم در سال 1808 میلادی از طرف حکمران انگلیسی هندوستان به ایران فرستاده شد، اما بین او و سر هارفورد جونز که از طرف دولت انگلیس به عنوان سفیر به تهران فرستاده شده بود اختلافاتی بروز کرد که منجر به خروج سر جان ملکم از ایران گردید. اشتهار سر جان ملکم به علت تألیف کتابی است به نام تاریخ ایران که تاریخ جامعی است از ابتدای تاریخ شاهان ایران تا آغاز سلطنت فتحعلی شاه قاجار. این کتاب به وسیلۀ میرزا اسماعیل حیرت از انگلیسی به فارسی ترجمه شده و نخستین بار در سال 1303هجری قمری به طبع رسیده و بعدها نیز چندین بار تجدید طبع شده است. و رجوع به فتحعلی شاه قاجار در همین لغت نامه و ایرانشهر ج 1 و دائره المعارف بریتانیکا شود
شخصی انگلیسی که در اواسط پادشاهی فتحعلی شاه قاجار از جانب دولت انگلیس در دربار ایران سفارت داشته و تاریخ ایران را به زبان انگلیسی نوشته بود و در بمبئی آن کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده و چاپ نموده اند و معروف به تاریخ ملکم می باشد. (از ناظم الاطباء). سر جان ملکم ژنرال سیاستمدار و نویسندۀ تاریخ دان انگلیسی و سفیر حکومت انگلیسی هند در ایران در زمان فتحعلی شاه قاجار (1769- 1833 م). وی فرزندکشاورزی بود. در سال 1783 میلادی جزو کسانی که در سپاه هندوستان نام نویسی کرده بودند به هندوستان وارد شد. از 1792 میلادی مأموریتهای مختلف و مهمی در هندوستان پیدا کرد و در همین سالها به آموختن زبان فارسی پرداخت. وی سه بار به ایران مسافرت کرد. بار اول به عنوان مترجم سفارت به ایران فرستاده شد. بار دوم هنگامی بود که ناپلئون و پل اول تزار روسیه قصد داشتند متفقاً از راه ایران به هندوستان لشکر بکشند. در این هنگام لرد ولسلی فرمانروای انگلیسی هندوستان که متوجه این خطر شده بود سر جان ملکم را به تهران فرستاد و ملکم در مذاکرات خود با دربار ایران توفیق یافت و از طرف فتحعلی شاه اطمینان کافی به دست آورد. بار سوم در سال 1808 میلادی از طرف حکمران انگلیسی هندوستان به ایران فرستاده شد، اما بین او و سر هارفورد جونز که از طرف دولت انگلیس به عنوان سفیر به تهران فرستاده شده بود اختلافاتی بروز کرد که منجر به خروج سر جان ملکم از ایران گردید. اشتهار سر جان ملکم به علت تألیف کتابی است به نام تاریخ ایران که تاریخ جامعی است از ابتدای تاریخ شاهان ایران تا آغاز سلطنت فتحعلی شاه قاجار. این کتاب به وسیلۀ میرزا اسماعیل حیرت از انگلیسی به فارسی ترجمه شده و نخستین بار در سال 1303هجری قمری به طبع رسیده و بعدها نیز چندین بار تجدید طبع شده است. و رجوع به فتحعلی شاه قاجار در همین لغت نامه و ایرانشهر ج 1 و دائره المعارف بریتانیکا شود
کلیچه به دست باز کرده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کلیچۀ به دست پهن کرده. (ناظم الاطباء) ، خف ملکمه، موزۀ پاره بردوخته. (مهذب الاسماء). و رجوع به ملکّم شود
کلیچه به دست باز کرده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کلیچۀ به دست پهن کرده. (ناظم الاطباء) ، خف ملکمه، موزۀ پاره بردوخته. (مهذب الاسماء). و رجوع به ملَکّم شود
ملکی در فارسی: فرشتگی هیری کشوری منسوب به ملک یا معاملات ملکی. داد و ستدهای مربوط به زمینهای مزروعی و غیر آن، زمین و ملک متعلق باشخاص: (زمینی بمساحت... ملکی آقای... { منسوب به ملک کشوری مملکتی ولایتی
ملکی در فارسی: فرشتگی هیری کشوری منسوب به ملک یا معاملات ملکی. داد و ستدهای مربوط به زمینهای مزروعی و غیر آن، زمین و ملک متعلق باشخاص: (زمینی بمساحت... ملکی آقای... { منسوب به ملک کشوری مملکتی ولایتی
نکوهیده در خور سرزنش نکوهیده ملامت شده سزاوار نکوهش در خور ملامت: (سخن حجت بر وجه ملامت مشنو تا نمانی بقیامت خزی و خوار و ملیم) (ناصر خسرو. 301) توضیح در بیت فوق میتوان بفتح اول نیز خواند
نکوهیده در خور سرزنش نکوهیده ملامت شده سزاوار نکوهش در خور ملامت: (سخن حجت بر وجه ملامت مشنو تا نمانی بقیامت خزی و خوار و ملیم) (ناصر خسرو. 301) توضیح در بیت فوق میتوان بفتح اول نیز خواند