مأخوذ از تازی، چمچه و ملاغه. (ناظم الاطباء). مصحف ملعقه. کفچۀ طعام. قاشق دراز دسته دار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملاغه و ملعقه شود. - امثال: شتر را با ملاقه آب دادن. (امثال و حکم ج 2 ص 1018)
مأخوذ از تازی، چمچه و ملاغه. (ناظم الاطباء). مصحف مَلعَقه. کفچۀ طعام. قاشق دراز دسته دار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملاغه و ملعقه شود. - امثال: شتر را با ملاقه آب دادن. (امثال و حکم ج 2 ص 1018)
مشطالغول و آن به کوهستان های بلند روید و شاخهای باریک دارد و گل و میوه نیارد و برگش به برگ گشنیز ماند و گویند سه اوقیه آشامیدن آن در گزیدگی سگ هار سودمند بود. (ابن البیطار از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گیاه مشطالغول. (از دزی ج 2 ص 613)
مشطالغول و آن به کوهستان های بلند روید و شاخهای باریک دارد و گل و میوه نیارد و برگش به برگ گشنیز ماند و گویند سه اوقیه آشامیدن آن در گزیدگی سگ هار سودمند بود. (ابن البیطار از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گیاه مشطالغول. (از دزی ج 2 ص 613)
مفرد ملاقح. (منتهی الارب). بادی که از ابر بارانهای سودمند فرود می آورد. (ناظم الاطباء). ریح ملقحه، باد که درخت را باردار کند و از ابر باران آرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملاقح شود
مفرد ملاقح. (منتهی الارب). بادی که از ابر بارانهای سودمند فرود می آورد. (ناظم الاطباء). ریح ملقحه، باد که درخت را باردار کند و از ابر باران آرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملاقح شود
آلیاژ جیوه با فلزات است. (فرهنگ اصطلاحات علمی). مأخوذ از عربی ’ملغمه’، ترکیبی از جیوه با فلزی دیگر. (از لاروس). ملغمه. و رجوع به ملغمه و ذیل آن شود. - ملقمه کردن، روشی است برای استخراج طلا و نقره از کانیهای آنها به وسیلۀ جیوه. از قرن شانزدهم تا نوزدهم مهمترین روش استخراج طلا بوده است. روش عمل چنین بوده است: کانی طلا و نقره را پس از آسیا کردن، با جیوه به صورت مخلوط یکنواختی درمی آورند. طلا و نقره با جیوه به صورت ملقمه درمی آید و از ناخالصی جدا می شود. پس از آن به وسیله تقطیر ملقمه در ظرفهای آهنی مخصوص جیوه را از آن جدا می کنند تا طلا و نقره به صورت خالص درآید. (از فرهنگ اصطلاحات علمی)
آلیاژ جیوه با فلزات است. (فرهنگ اصطلاحات علمی). مأخوذ از عربی ’ملغمه’، ترکیبی از جیوه با فلزی دیگر. (از لاروس). ملغمه. و رجوع به ملغمه و ذیل آن شود. - ملقمه کردن، روشی است برای استخراج طلا و نقره از کانیهای آنها به وسیلۀ جیوه. از قرن شانزدهم تا نوزدهم مهمترین روش استخراج طلا بوده است. روش عمل چنین بوده است: کانی طلا و نقره را پس از آسیا کردن، با جیوه به صورت مخلوط یکنواختی درمی آورند. طلا و نقره با جیوه به صورت ملقمه درمی آید و از ناخالصی جدا می شود. پس از آن به وسیله تقطیر ملقمه در ظرفهای آهنی مخصوص جیوه را از آن جدا می کنند تا طلا و نقره به صورت خالص درآید. (از فرهنگ اصطلاحات علمی)
از ’ل ق ی’، کسی را دیدن. (تاج المصادربیهقی) (دهار). دیدار کردن با کسی و نیز رسیدن آن را. لقاء. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). روبرو شدن و برخورد کردن با کسی. (از اقرب الموارد). و رجوع به ملاقات شود
از ’ل ق ی’، کسی را دیدن. (تاج المصادربیهقی) (دهار). دیدار کردن با کسی و نیز رسیدن آن را. لقاء. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). روبرو شدن و برخورد کردن با کسی. (از اقرب الموارد). و رجوع به ملاقات شود
جای آب خوردن. (منتهی الارب). موضع سقی. (اقرب الموارد) ، آلت آب خوردن. (منتهی الارب). آب دان مرغ. (مهذب الاسماء) ، آنچه برای کوزه ها و مشکها قرار داده شود تا آنها را بر آن بیاویزند. (از ذیل اقرب الموارد)
جای آب خوردن. (منتهی الارب). موضع سقی. (اقرب الموارد) ، آلت آب خوردن. (منتهی الارب). آب دان مرغ. (مهذب الاسماء) ، آنچه برای کوزه ها و مشکها قرار داده شود تا آنها را بر آن بیاویزند. (از ذیل اقرب الموارد)