- ملفف
- نور دیده در پیچیده، مشک شیر درپیچیده نوردیده
معنی ملفف - جستجوی لغت در جدول جو
- ملفف ((مُ لَ فَّ))
- درپیچیده، نوردیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیچیده، درهم پیچیده
رقیق کننده، نازک کننده
سبک شده، تخفیف یافته، مقابل مشدد، بی تشدید، ویژگی کلمه ای که حرفی از آن حذف شده مانند «هماره» ( همواره)
در نوردیده و پیچیده شده، در لفافه پیچیده شده
در نیام شونده، جامه پیچنده: برخود
خشک کرده خسک گر خشک کرده شده. خشک کننده، دوایی که موجب از بین رفتن رطوبات یا تقلیل آن شود مانند سندروس
سبک و سبک شده، سبک وزن
کسی که بهنگام پیمانه کردن چیزی از پیمانه کسر کند و یابوقت وزن کردن مقداری از و زن مقرر کمتر دهد، جمع مطففین
ملحفه و ملافه در فارسی: چادر رکوک که زنان بر سر کنند، بستر آهنگ، زبر پوش
در هم پیچیده انبوه: گیاهان پیچیده در هم پیچیده (گیاه و جز آن)
در نور دیده، فراهم آورده پیچیده شده (در لفاف) درنوردیده
جفت شده، به هم دوخته، آمیز، در آمیخته بهم جفت کرده، دو پارچه بهم دوخته، سخن با دروغ آراسته، تشکیل شده مشکل مرکب
رقیق کننده، نازک کننده
((مُ خَ فَّ))
فرهنگ فارسی معین
تخفیف داده شده، سبک شده، حرف بدون تشدید، در فارسی گاهی بعضی حروف را حذف کنند و آن را مخفف نامند، همواره، هماره. سپاه، سپه
گرانزبانی