جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ملفف

ملفف

ملفف
نوردیده شده و نیک درپیچیده. (آنندراج) (از اقرب الموارد). پیچیده و لفافه شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلفیف شود، مشک شیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در قول ابی المهوس الاسدی: ’او الشی ٔ الملفف فی البجاد’، مشک شیر است و گویند سخینه است و آن طعامی از آرد است که بنی تمیم خوردن آن را بر خود عار می دانستند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

مخفف

مخفف
سبک شده، تخفیف یافته، مقابلِ مشدد، بی تشدید، ویژگی کلمه ای که حرفی از آن حذف شده مانندِ «هماره» ( همواره)
مخفف
فرهنگ فارسی عمید

مجفف

مجفف
خشک کرده خسک گر خشک کرده شده. خشک کننده، دوایی که موجب از بین رفتن رطوبات یا تقلیل آن شود مانند سندروس
فرهنگ لغت هوشیار