جدول جو
جدول جو

معنی ملتطه - جستجوی لغت در جدول جو

ملتطه(مُ تَطْ طَ)
زن پوشیده. (ناظم الاطباء). و رجوع به ملتط معنی دوم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملتطم
تصویر ملتطم
موّاج و خروشان
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَفْ فَ)
ملتف. (ناظم الاطباء). تأنیث ملتف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ملتف شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ طِ)
موج بر هم زننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). موج متلاطم. (ناظم الاطباء). مواج. متلاطم. پرتلاطم. پرموج. خروشان: با لشکری چون شب مدلهم و دریای ملتطم از کثرت فزون از ریگ بیابان... (جهانگشای جوینی). و رجوع به التطام شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ طِ)
لیسنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خورندۀ همه آب خنور. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به التطاع شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَجْ جَ)
چشم سخت سیاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زمین نیک سبز به سبزی گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج). زمین بسیار سبز. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ کِ مُتْ تَ حِ دَ / دِ)
جزیره ای است در بحر مدیترانه که کشتی بولس هنگام مسافرت به روم در آنجا شکست و مقصود از این جزیره همان جزیره مالتای حالیه است که به مسافت 62 میل درجنوب غربی سیسیل واقع است. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَطط)
آلوده به مشک. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خوشبوشده با مشک. (ناظم الاطباء) ، زن پوشیده شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوشیده شده. (ناظم الاطباء) ، پوشنده چیزی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به التطاط شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملتطم
تصویر ملتطم
بنگرید به متلاطم: خروشان متلاطم مواج خروشان (موج دریا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملتطم
تصویر ملتطم
((مُ تَ طِ))
متلاطم، مواج، خروشان (موج، دریا)
فرهنگ فارسی معین