- ملتج
- توفانی کوهه دار
معنی ملتج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پناه جوینده، پناه برنده
پناهگاه، جایی که به آن پناه ببرند، جای امن که از ترس دشمن در آنجا پناهنده شوند، پناه جای
پناه برنده
پشت و پناه، نگهبان جای پناه پناهاگاه، پناه گرفتن پناهگاه جای پناه
حاصل شده، نتیجه شده
پیچیده، درهم پیچیده
نتیجه دهنده، مفید، سودمند
قسمت جلو و عقب جمجمه که در نوزادان استخوان های آن نرم است
پارسی تازی گشته مشته: ابزار تو پالی برای کوفتن چرم، ابزاری در پنبه زنی، دسته تیغ، چغانه
قسمت جلو سر بچه: (رویم را بر گردانیدم و سنجاق را تا بیخ توی ملاج بچه فرو کردم) (ص. هدایت)
بر چسبنده
خوشمزه دان
چاره گزیر
بر دهنده، سود مند، زایا، بر آیند تزیده نتیجه دهنده. یا قیاس منتج قیاسی است که مقدمات آن درست باشد و ملتزم نتیجه بود مقابل قیاس عقیم (اساس الاقتباس 190)، سودمند. بچه آورنده
گیاهی که چون شتران خورند مست شوند توضیح هویت این گیاه را نشناختیم
پناهگاه
در هم پیچیده انبوه: گیاهان پیچیده در هم پیچیده (گیاه و جز آن)
توده، مردم
مردم یک کشور که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند، شریعت، کیش، آیین، پیروان یک دین
دین و کیش و شریعت، آئین
یکی از گونه های نارون که آنرا نارون سفید نیز گویند. این درخت را در تداول اهالی خراسان گرزم یا گرز یا گریز مینامند. سایر نامهای بومی این درخت عبارتند از: ملیج شلدار لوروت نارون کوهی لونگا قره آغاج غرغا رجبلی پشه خوار
اوجا، درختی جنگلی از نوع نارون با پوست سخت و شکاف دار و برگ های بیضوی نوک تیز، اوجه، قره آغاج، لو، لی، قره غاج، گل پردار
Nation
nação
naród
нация
natie