جدول جو
جدول جو

معنی ملأم - جستجوی لغت در جدول جو

ملأم
(مُ لَءْ ءَ)
زره پوش. (منتهی الارب) (آنندراج). زره پوشنده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ملأم
(مَ ءَ)
ناکس و زفت. ملأمان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). ناکس زفت و گویند: یا ملأم، یعنی ای لئیم و ای ناکس سزاوار نکوهش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ملأم
(مَ / مِ ءَ)
آنکه عذر ناکسان خواهد. ملاّم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ملاّم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملازم
تصویر ملازم
کسی که همیشه با کس دیگر باشد، همراه، نوکر
چیزی که همیشه پیوسته به چیز دیگر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
موافق و مناسب طبع، سازگار، آرام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملاحم
تصویر ملاحم
ملحمه ها، فتنه ها، شورش ها، جمع واژۀ ملحمه
فرهنگ فارسی عمید
(عَ هََ)
ناکس و فرومایه گردیدن و زفت گشتن. لؤم. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
سازواری کردن و صلح کردن میان قوم. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
در تازی باستانی کارپاس همراه پیشیار، در تازی نوین ستوان یکم، کسی یا چیزی که همواره نزد دیگری باشد: (... و امیر سعید برلاس را ملازم امیر زاده رستم گردانید) (ظفرنامه یزدی. چا. امیر کبیر 416: 2)، همیشه باشنده در جایی، همراه، نوکر، خدمتکار، مواظب، جمع ملازمین، دست در گردن اندازنده با هم، آنکه دائم جائی را یا کسی را لازم گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
رسن سخت تافته، جمع ملحمه، شورش ها جنگ های بزرگ جمع ملحمه اخباری که از فتنه های آخر الزمان خبر می دهد، جمع ملحمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملائم
تصویر ملائم
موافق مناسب: (... و انبساطی فزوده که خرد آنرا موافق مکاتبت نشمرد و ملایم مراسلت نداند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
نرم خلاو (گویش خراسانی) آرام ساز گار آهسته موافق مناسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملازم
تصویر ملازم
((مُ زِ))
همراه، نوکر، ثابت قدم، جمع ملازمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
((مُ یِ))
سازگار، آرام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
Mellow, Gentle, Mild, Suave, Tamely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
doux, de manière douce
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
อ่อนโยน , อ่อนโยน , นุ่ม , อย่างอ่อนโยน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
mpole, lain, laini, kwa upole
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
lembut, dengan jinak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
עדין , רַך , רַךְ , רך , בצורה רכה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
優しい , 穏やかな , 柔らかい , 穏やかに
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
温和的 , 温顺地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
부드러운 , 온화한 , 온순하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
nazik, yumuşak, uysal bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
нежный , мягкий , послушно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
কোমল , নরম , নরমভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
कोमल , मृदु , सौम्य , मुलायम , मृदु रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
gentile, morbido, mite, mansueto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
suave, mansamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
sanft, mild, zahm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
zacht, mild, tamelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
ніжний , м'який , м'який , лагідно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
delikatny, łagodny, miękki, łagodnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
suave, mansamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
نرم , ملایم , نرم انداز میں
دیکشنری فارسی به اردو