معنی ملاحم - فرهنگ فارسی عمید
معنی ملاحم
- ملاحم
- ملحمه ها، فتنه ها، شورش ها، جمع واژۀ ملحمه
تصویر ملاحم
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ملاحم
ملاحم
- ملاحم
- رسن سخت تافته، جمع ملحمه، شورش ها جنگ های بزرگ جمع ملحمه اخباری که از فتنه های آخر الزمان خبر می دهد، جمع ملحمه
فرهنگ لغت هوشیار
ملاحم
- ملاحم
- رسن محکم تافته. (مهذب الاسماء) : حبل ملاحم، رسن سخت تافته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پیوسته شده و متصل گشته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ملازم
- ملازم
- کسی که همیشه با کس دیگر باشد، همراه، نوکر
چیزی که همیشه پیوسته به چیز دیگر باشد
فرهنگ فارسی عمید