جدول جو
جدول جو

معنی ملالت - جستجوی لغت در جدول جو

ملالت
به ستوه آمدن، دلتنگی، افسردگی، آزردگی، بیزاری
تصویری از ملالت
تصویر ملالت
فرهنگ فارسی عمید
ملالت
بیزار شدن، بیزاری، افسردگی، اندوه حزن: (قیصر روزی در غلای مستی و از سر ملالت و روی کلالت بسلطان میگوید که اگر پادشاهی ببخش اگر قصابی بکش و اگر بازرگانی بفروش،) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 27) بیزاری، تنگدلی، ستوهی
تصویری از ملالت
تصویر ملالت
فرهنگ لغت هوشیار
ملالت
((مَ لَ))
افسردگی، دلتنگی، بیزاری، آزردگی
تصویری از ملالت
تصویر ملالت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملاحت
تصویر ملاحت
(دخترانه)
حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی می کند، نمکین بودن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بلالت
تصویر بلالت
تری نمناکی باز ماندی مهر
فرهنگ لغت هوشیار
راهنمایی کردن راه نمودن به راه راست، راهنمایی، برهانی که برای اثبات امری آورند، رابطه بین دو امر در صورتیکه از علم به یکی علم بدیگری حاصل شود و آن راهنمایی لفظ است بمعنی که بر سه قسم است: یا دلالت الزامی 0 نمودن لفظ است خارج لوازم معنی را مانند دلالت انسان بر خندیدن، یا دلالت تضمنی 0 نمودن لفظ است جزو معنی موضوع له را مانند دلالت انسان بر حیوان فقط یا ناطق فقط 0 نمودن لفظ است یا دلالت مطابقه نمودن لفظ است تمام معنی موضوع له را مانند دلالت انسان بر حیوان ناطق جمع دلالات 0 راهنمائی، هدایت، راهبری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذلالت
تصویر ذلالت
خوار شدن، دلیل گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملامت
تصویر ملامت
سرزنش، سرکوفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلالت
تصویر جلالت
بزرگ شدن، بزرگی بزرگواری. کلانسال شدن
فرهنگ لغت هوشیار
روا کرد زناشویی بازن سه هله (مطلقه ثلثه) تا بتواند دگر باره به همسری شوی نخست در آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلالت
تصویر دلالت
راهنمایی کردن، هدایت، در علم منطق آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند، برهان و دلیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخالت
تصویر مخالت
دوستی کردن با یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذلالت
تصویر ذلالت
ذلیل شدن، خوار شدن، خواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلالت
تصویر جلالت
بزرگی، بزرگواری، عزت، شکوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضلالت
تصویر ضلالت
گمراه شدن، گمراهی
اشتباه، خطا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملاست
تصویر ملاست
نرم شدن، مقابل خشونت، نرمی و همواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملاحت
تصویر ملاحت
زیبا و خوب روی بودن، نمکین بودن، شور شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلالت
تصویر کلالت
مانده شدن، کند شدن، بی پدر شدن، بی فرزند شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضلالت
تصویر ضلالت
گمراه شدن، گمراهی بغی. گمراه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلالت
تصویر کلالت
خسته شدن مانده گردیدن، خستگی ماندگی. بی پدر شدن، مانده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
گمان بردن، دوستی کردن با هم، دوستی: ملوک آفاق به مخالت دولت او مفتخر و سلاطین جهان بمراسلت حضرت او مبتهج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسالت
تصویر مسالت
درخواست، استدعا، تقاضا پرسیدن، پرسش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاست
تصویر ملاست
نرم شدن مقابل خشونت درشتی، نرمی همواری مقابل خشونت درشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاحت
تصویر ملاحت
شور بودن (آب و جز آن) نمکین بودن، نمکین بودن خوبرو بودن: (خرم شد از ملاحت تو عهد دلبری فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن) (حافظ. 272)، بی نهایتی کمال است که هیچ کس بنهایت او نرسد نمکینی، دلربا بودن، نیکویی و لطافت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملامت
تصویر ملامت
سرزنش کردن، سرزنش نکوهش: (عقوبت زلت عتاب باشد عقوبت تقصیر ملامت) (مرزبان نامه. تهران. چا. 117: 1) سرزنش و نکوهش، سرکوفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاله
تصویر ملاله
ملالت در فارسی: تاسا تنگدلی اندوهگنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلالت
تصویر جلالت
((جَ لَ))
بزرگواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلالت
تصویر دلالت
((دِ لَ))
راهنمایی کردن، راه نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذلالت
تصویر ذلالت
((ذَ یا ذُ لَ))
خواری، ذلت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضلالت
تصویر ضلالت
((ضَ لَ))
گمراه شدن، گمراهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخالت
تصویر مخالت
((مُ لَ))
گمان بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخالت
تصویر مخالت
((مُ لَّ))
دوستی کردن با هم، دوستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملاست
تصویر ملاست
((مَ سَ))
نرم شدن، مقابل خشونت، درشتی، نرمی، همواری، مقابل خشونت، درشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملاحت
تصویر ملاحت
((مَ حَ))
زیبایی، لطافت، نمکین بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملامت
تصویر ملامت
((مَ مَ))
سرزنش کردن، نکوهش
فرهنگ فارسی معین