معنی ملاست ملاست((مَ سَ)) نرم شدن، مقابل خشونت، درشتی، نرمی، همواری، مقابل خشونت، درشتی تصویر ملاست فرهنگ فارسی معین
ملاست ملاست نرمی و صافی وهمواری. (غیاث). مأخوذ از تازی، نرمی و صافی و همواری. ضد خشونت و درشتی. (ناظم الاطباء). ملاسه. نرمی. همواری. لشنی. نسویی. لغزانی. لخشانی. مقابل حَرَش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملاسه شود لغت نامه دهخدا
سلاست سلاست روانی، آسانی، پرورش پذیری رام شدن مطیع شدن، نرمی آسانی، روانی کلمات نبودن الفاظ مشکل و ثقیل در گفتار: سلاست کلام. نرم و آسان و هموار شدن فرهنگ لغت هوشیار