جدول جو
جدول جو

معنی ملاقاتی - جستجوی لغت در جدول جو

ملاقاتی
صفت بازدیدکننده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ملاقاتی
مبید، بازدید کننده
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملاباشی
تصویر ملاباشی
بزرگ و سردستۀ ملایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملاقات
تصویر ملاقات
با کسی رو به رو شدن و یکدیگر را دیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملاباجی
تصویر ملاباجی
زن مکتب دار که دختران را درس بدهد
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
مأخوذ از تازی، دیدن و دیدارو رویارویی و مقابله و دوچارشدگی. (ناظم الاطباء). ملاقاه: این احمد رافع را با عبدالجبارخوجانی دوستی بود بی ممالحتی و ملاقاتی که میان ایشان بوده بود. (قابوسنامه). این خبر اشارت است به ملاقات دل با حق و معارضۀ سر با غیب. (کشف الاسرار ج 3 ص 641).
به خدایی که دست قدرت او
ناوک مجری قدر فکند...
کز ملاقات مردک جاهل
بیخ شادی ز جان و دل بکند.
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ج 2 ص 620).
رایت میمون او وقت ملاقات خصم
بر ظفر آموخته چون علم کاویان.
خاقانی.
با این همه هیچ سختی مرا چون آرزوی ملاقات دیدار تو نبود. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 29). صدای اصطکاک صخرتین هنگام ملاقات ایشان از بسیط این عرصۀ مسدس در محیط گنبد اطلس افتاد. (مرزبان نامه ایضاً ص 212). مارا این همه رنج و محنت از یک روزه ملاقات عقاب است. (مرزبان نامه ایضاً ص 268).
بر طور چو موسی شو بر چرخ چو عیسی شو
در جنت اعلی شو آنگه به ملاقات آ.
مولوی (کلیات شمس چ امیرکبیر ص 12).
گاهم به ملائکه ملاقات
باشد به مقام لا و الا.
مولوی (ایضاًص 40).
مردم به دوست محتاج بود در همه احوال اما در حال رخا جهت احتیاج به ملاقات و معاونت ایشان و... (اخلاق ناصری). اولی آنکه ساعتی با همدیگر نشسته عهد ملاقات تازه گردانیم. (تاریخ غازان ص 66). محب صادق هر وقت که فرصت سعادت ملاقات... با محبوب خود بیابد... غایت امانی و نهایت کامرانی خود شناسد. (مصباح الهدایه چ همایی ص 326). و رجوع به ملاقاه شود.
- اتفاق ملاقات افتادن، یکدیگر را دیدن. دیدار کردن. برخوردکردن به یکدیگر: نظام الملک بر عقب او بیامد، فریقین را به ملاذگرد میان اخلاط و ارزروم اتفاق ملاقات افتاد. (سلجوقنامۀ ظهیری ص 24). روزگاری برآمد که اتفاق ملاقات نیفتاد (گلستان). از جانبین اتفاق ملاقات افتاد ویکدیگر را پرسیدند و گفتند... (تاریخ غازان ص 62).
- ملاقات کردن، دیدار کردن. دیدن. باهم روبروشدن. به هم برخوردن:
از بس که آتش شوق دل را سبک عنان کرد
با تیر او ملاقات در خانه کمان کرد.
عظیماپورمولاقیدی (از آنندراج).
، برخورد. تماس:
وز ملاقات صبا روی غدیر
راست چون آژدۀ سوهان است.
انوری.
، تقارن. مقارنت:
الا تا به هر قرن یک بار باشد
ملاقات نوروز با عید قربان.
وحشی (دیوان چ امیرکبیر ص 254)
لغت نامه دهخدا
روبرو شدن با کسی دیدار کردن کسی را، روبارویی دیدار، دیدن و دیدار و مقابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاباشی
تصویر ملاباشی
لقبی که به بعضی از معلمین سلاطین و شاهزادگان میداده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاباجی
تصویر ملاباجی
((مُ لْ لا))
معلم مکتب دختران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملاقات
تصویر ملاقات
((مُ))
دیدن، دیدار کردن
فرهنگ فارسی معین
بازدید، برخورد، مقابله، تماس، برخورد، تلاقی، دیدار، رویارویی، سرکشی، لقا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
Fiscal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
Meditative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
méditatif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
fiscal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
meditativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
fiscal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
fiscale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
meditativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
राजकोषीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
fiscaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
ध्यानमग्न
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
fiskalisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
fiskalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
meditatief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
фіскальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
медитативний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
фискальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
медитативный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
medytacyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
meditativ
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
fiscal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مراقبتی
تصویر مراقبتی
meditativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قرار ملاقات، جلسه، بازدید
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مالیاتی
تصویر مالیاتی
রাজস্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی