- مقول
- گفته شده
معنی مقول - جستجوی لغت در جدول جو
- مقول ((مَ))
- گفته شده، گفتار، محمول
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمینه، گویه
گفتار، سخن گفته شده، گفته شده
گفته، گفتار، سخن، گفته شده
مقوله: (و بجمله اندر هیچ مقولت نیست زیرا که همه مقولها را وجود عرضی است) (دانشنامه. الهی. 79)
مطابق قول و موافق گفتار، مانند بقول سعدی و بقول مولانا و
نیروبخش، نیروزا
دلپذیر، پذیرفته
بخردانه
افترا کردن
طول داده شده، دراز
موچول، کوچک و زیبا
اغوا کننده، فریبنده
قابل تاویل، تفسیر شده
قوسی شکل، کمانی، خمیده
صیقل زده، جلا داده شده
پناه، محل اعتماد، معتمد
ترسناک، مخوف، پربیم و ترس
قیر اندود شده، گرد بریده شده
به خدمت ایستادن، به حضور آمدن
قبول شده، پذیرفته شده، پسندیده
نقل شده، جا به جا شدنی، روایت شده
تقویت کننده، نیرو دهنده، توانایی دهنده
واگذار شده، برگردانیده شده، دگرگون شده
تغییر دهنده، انتقال دهنده، دگرگون کننده
افسرده، اندوهگین، دل تنگ، بیزار، به ستوه آمده
عقلها، خردها، ذهن ها، اندیشه ها، جمع واژۀ عقل
کاغذ سفت و ضخیم برای ساختن جلد کتاب یا چیز دیگر
پسندیدۀ عقل، در فلسفه آنچه به وسیلۀ عقل درک شود
جایی که کسی در آن کشته شده، جای کشتن
در علوم ادبی شعر یا نثری در مدح و ستایش شهدای کربلا و مصائب وارد شده بر آنان،برای مثال دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم / مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا (کسائی - ۶۹) ، جایی از بدن انسان یا حیوان که هرگاه ضربه یا صدمه ای به آن وارد آید باعث هلاک شود
در علوم ادبی شعر یا نثری در مدح و ستایش شهدای کربلا و مصائب وارد شده بر آنان،
تیشۀ دوسر که برای کندن و تراشیدن سنگ به کار می رود