جدول جو
جدول جو

معنی مقتضا - جستجوی لغت در جدول جو

مقتضا
اقتضا شده، خواست، نیاز، لازمه، درخور
تصویری از مقتضا
تصویر مقتضا
فرهنگ فارسی عمید
مقتضا
رسم الخطی در فارسی برای مقتضی
تصویری از مقتضا
تصویر مقتضا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

درخواست و خواهش، افژول، بازپس خواهی، درخواست، در خوری، بایستگی (لزوم) وام را باز خواستن مطالبه کردن، و گرفتن، بدهی کسی را، در خور بودن مناسب بودن، خواهش در خواست، مطالبه، ادعا، لزوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتضا
تصویر اقتضا
درخور و مناسب بودن، خواهش، درخواست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقتدا
تصویر مقتدا
کسی که مردم از او پیروی کنند، پیشوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقتضی
تصویر مقتضی
اقتضا کننده، موجب، تقاضا کننده، خواهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقتضب
تصویر مقتضب
در علم عروض بحری بر وزن مفعولات مستفعلن مفعولات مستفعلن، شعری که بالبدیهه گفته شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقتدا
تصویر مقتدا
پیشرو، اسوه، پیشوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتضی
تصویر مقتضی
تقاضا کننده، درخواست و طلب کننده اقتضا شده، در خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتضب
تصویر مقتضب
بریده و قطع شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتضی
تصویر مقتضی
((مُ تَ ضا))
اقتضا شده، تقاضا شده، درخواست شده، در فارسی لازم، لازمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقتضی
تصویر مقتضی
((مُ تَ))
اقتضاکننده، تقاضاکننده، شایسته، درخور، مطابق، موافق، سبب، موجب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقتضب
تصویر مقتضب
((مُ تَ ضَ))
قطع شده، بریده، شعری که به بدیهه گفته شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقتدا
تصویر مقتدا
((مُ تَ))
پیشوا، کسی که مردم از او پیروی کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برمقتضا
تصویر برمقتضا
مطابق و موافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بمقتضای
تصویر بمقتضای
بر طبق، بروفق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به مقتضای
تصویر به مقتضای
فراخور
فرهنگ لغت هوشیار