جدول جو
جدول جو

معنی مقبولیت - جستجوی لغت در جدول جو

مقبولیت
(بَشُ دَ)
مأخوذ از تازی، خوشگلی. زیبایی، پسندیدگی و شایستگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به مقبول شود.
- مقبولیت عامه، مسلمیت و مطاعیت و مطبوعیت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مقبولیت
خوشگلی و زیبائی، پسندیدگی
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
فرهنگ لغت هوشیار
مقبولیت
پذیرش، مرغوبیت، زیبایی، وجاهت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مقبولیت
المقبوليّة
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به عربی
مقبولیت
Reasonability
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مقبولیت
raisonnabilité
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مقبولیت
razoabilidade
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مقبولیت
Begründbarkeit
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به آلمانی
مقبولیت
racjonalność
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به لهستانی
مقبولیت
разумность
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به روسی
مقبولیت
доцільність
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مقبولیت
redelijkheid
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به هلندی
مقبولیت
razonabilidad
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مقبولیت
ragionevolezza
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مقبولیت
محبوبیت
دیکشنری اردو به فارسی
مقبولیت
उपयुक्तता
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به هندی
مقبولیت
যুক্তিসংগততা
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به بنگالی
مقبولیت
معقولیت
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به اردو
مقبولیت
ความสมเหตุสมผล
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به تایلندی
مقبولیت
uhalali
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مقبولیت
合理性
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به چینی
مقبولیت
סבירות
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به عبری
مقبولیت
합리성
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به کره ای
مقبولیت
mantıklılık
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مقبولیت
keterterimaan
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مقبولیت
妥当性
تصویری از مقبولیت
تصویر مقبولیت
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
پسندیدگی و شایستگی. مطبوعی و محبوبی. (از ناظم الاطباء) :
به سرسبزی صبح آراسته
به مقبولی نزل ناخواسته.
نظامی.
رای هندی را ندیمی بود هنرپرور... که از مقبولی و به نشینی چون انسان العین در همه دیده هاش جای کردند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 130). یا داغ مهجوری برجبین تو کشند یا تاج مقبولی بر سرت نهند. (سعدی). و رجوع به مقبول شود، خوشگلی. زیبایی. (از ناظم الاطباء). و رجوع به مقبول شود
لغت نامه دهخدا
(رِ کَ دَ)
قبول و پسند، رضا، اخذ. دریافت و اقرار، اقرار در نوشتن، اقرار بر خلاف. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مقبوله. پذیرفته شده ها. که مورد قبول واقع شده باشند، قضایایی هستند که به پیشوایان دین یا حکما و سایر بزرگان مورد اعتماد و ایمان مردم نسبت داده می شوند، مانند کلیۀ استدلالاتی که مبتنی بر احادیث و اخبار است. (مبانی فلسفه تألیف سیاسی). قضایایی که سبب تصدیق به آنها اطمینان به گویندۀ آنهاست مثل قول عدلی یا حکیمی یا پیغامبری مانند اینکه بگوییم: نیکویی را پاداش نیک و بدکار را پاداش بد است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنچه از معتقدات، مورد قبول مردم است که در فن خطابه گفته شد که قیاسی که مقدمات آن از مقبولات عامه گرفته شده باشد، مانند معجزات و کرامات انبیاء و اولیاء و سخنان عقلا و قائدین قوم و یا از خطابیات است. و بالجمله مقدماتی بود که پذیرفته شوند از کسی که حکیم و فاضل و استوار باشد و مأخوذ از حسن ظن باشد. (از فرهنگ علوم عقلی). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و دانشنامه ص 124 و شفا ج 1 ص 347 و دستورالعلماء ج 3 ص 315 و فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی و تعریفات جرجانی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قبولیت
تصویر قبولیت
رضا، دریافت و اقرار، قبول و پسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبولات
تصویر مقبولات
جمع مقبوله، پذرفتگان، خوشایند ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبولین
تصویر مقبولین
جمع مقبول، پتیریشان، پذرفتگان، پسندیدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبولیت
تصویر قبولیت
((قَ یَّ))
قبول، رضا، دریافت، اقرار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محبوبیت
تصویر محبوبیت
پسندیدگی، دوستاکی
فرهنگ واژه فارسی سره
پذیرش پذیری، پذیرش
دیکشنری اردو به فارسی