جدول جو
جدول جو

معنی مقانلو - جستجوی لغت در جدول جو

مقانلو
(مُ بِ)
دهی از دهستان قزل گچیلو است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 470 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقاتله
تصویر مقاتله
با هم کارزار کردن، جنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاوله
تصویر مقاوله
عهد، پیمان، گفتگو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
روبارو شدن، دو چیز را با هم برابر کردن، رو به رو کردن، در ادبیات در فن بدیع نوعی تضاد که ما بین اجزای دو جمله یا دو مصراع کلماتی ضد یکدیگر باشد مانند این شعر، برای مثال سیاه زنگی هرگز شود سفید به آب / سفید رومی هرگز شود سیاه به دود (سعدی۱ - ۴۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
(دُ)
دهی از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری. آب آن از رود خانه نکا و محصول آن برنج، غلات، پنبه و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی از دهستان انگورستان بخش ماه نشان شهرستان زنجان است و 172 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
از طوایف ایل قشقایی ایران و مرکب از 80 خانوار است که در کنار رود خانه رحیمی مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 80)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه، در 15هزارگزی شمال خاوری تکاب و 8هزارگزی خاور راه ارابه رو تکاب به احمدآباد واقع است، کوهستانی و معتدل و سالم است، 292 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه سارها و محصولات آن غلات و بادام و حبوبات و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقاتله
تصویر مقاتله
کشتار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاتلت
تصویر مقاتلت
با هم کار زار کردن، کشتار کردن، محاربه، زد و خورد، کشتار: (... تا مقاتله و مقابله با من در خاطر گذراند) (انوار سهیلی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
با یکدیگر برابری کردن، دو چیز را با هم برابر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقابلت
تصویر مقابلت
مقابله: (مضارعت مشابهت و مقابلت راست) (المعجم. مد. چا. 54: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
مقاوله و مقاولت در فارسی گفت و شنود، پیوند نامه گفت و شنید کردن با کسی، قول و قرار گذاشتن، گفت و شنید، قرار داد قول نامه: (ختم مقاوله چاه آرتزین (بزمان ناصر الدین شاه)،) (الماثر و الاثار. 114)
فرهنگ لغت هوشیار
گفت و شنید کردن با کسی، قول و قرار گذاشتن، گفت و شنید، قرار داد قول نامه: (ختم مقاوله چاه آرتزین (بزمان ناصر الدین شاه)،) (الماثر و الاثار. 114)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهانول
تصویر مهانول
افیون، تریاک: (پند زحجت بگوش فکرت بشنو ورچه بتلخی چو حنظل است و مهانل) (ناصرخسرو. 258) توضیح در دیوان ناصر صفحه مذکور} مهاتل {طبع شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
((مُ بِ لَ یا لِ))
دو چیز را با هم برابر کردن، تلافی کردن، مقایسه کردن نسخه های یک متن با یکدیگر، به مثل رفتار همسان در پاسخ به رفتار دیگری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاتله
تصویر مقاتله
((مُ تِ لَ یا لِ))
جنگ، کشتار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاوله
تصویر مقاوله
((مُ وَ لَ یا وِ لِ))
گفت و شنید کردن با کسی، قول و قرار گذاشتن، گفت و شنید، قرارداد، قول نامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
روبه رویی، رویارویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
Juxtaposition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
juxtaposition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
대비
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
karşılaştırma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
perbandingan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
তুলনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
तुलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
giustapposizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
juxtapositie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
yuxtaposición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
зіставлення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
сопоставление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
zestawienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
Gegenüberstellung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
justaposição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
并列
دیکشنری فارسی به چینی