- مقاعد
- محل های قرار گرفتن
معنی مقاعد - جستجوی لغت در جدول جو
- مقاعد
- جمع مقعد، جاهای قرار گرفتن و نشستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز ایستادن
مناسب، هم بازو، یار و یاور، موافق
کسی که مجاب شده است، مجاب، بازنشسته
مصعدها، محل صعودها، جمع واژۀ مصعد
بازنشستگی، بازنشسته شدن، از کاری بازماندن، گوشه نشینی و کناره گیری، بازایستادن از کاری
مقالدمقلدها، کلیدها، جمع واژۀ مقلد
کسی که بجای خود بنشیند و بحق خود قانع باشد، آنکه از کاری دست بردارد و توقف کند، بازنشسته
یاری دهنده، یارمند، کمک کننده
جمع مصعد، جاهای بلند جمع مصعد: بدان سبب که از آب لطیفتر بود (ابر) در مرکز آب و خاک روی بمصاعد هوا نهد و بر بالا رود
جمع مقود، افسارها، لگام ها، چنبور ها، رسنها، مهارها
اراده ها و مقصودها و آرزوها و عزیمت ها
جمع موعد، سر رسید ها پاس ها سامه گاهان جمع موعد
موعدها، جاهای وعده کردن، زمانهای وعده دادن، در علم اقتصاد سررسید ها، عهد و پیمان ها، عقدها، قرار و مدارها، قول و قرارها، بیعت ها، جمع واژۀ موعد
مقصدها، هدف ها، مقصودها، آهنگ ها، مکانها یا چیزهایی که رسیدن به آن هدف است، جمع واژۀ مقصد
مقودها، چیزهایی که با آن ستور را دنبال خود بکشند، افسارها، مهارها، لگام ها، جمع واژۀ مقود
زمین گیر، برجای مانده، آنکه به واسطۀ بیماری و ناتوانی یا پیری نتواند از جا برخیزد
جای نشستن، نشستنگاه، نشیمنگاه، در علم زیست شناسی دبر، پیزی
نشیننده، نشسته، زنی که از شوهر و فرزند بازمانده و بچه نیاورد
نشسته، جالس
نشستنگاه، جمع مقاعد