جدول جو
جدول جو

معنی مقاصه - جستجوی لغت در جدول جو

مقاصه
(طَسَ لَ)
کشندۀ یکی را بازکشتن. (ترجمان القرآن). کشنده را بازکشتن. قصاص. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، جراحت عوض جراحت را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، چیزی به بدل چیزی فراگرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مانند آنچه داده باشی بازستدن. (ترجمان القرآن) ، قاصه مقاصه و قصاصاً، قصاص گرفت از او در حساب و جز آن در صورتی که بر وی دینی باشد مثل دین او پس قرار دهد این دین را مقابل آن دین. (ناظم الاطباء). و رجوع به مدخل بعد شود
لغت نامه دهخدا
مقاصه
(مُ قاصْ صَ / صِ)
به معنی تهاتر است. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی) : تا خرابی که بر ما معین شود باآن مقاصه و محاسبه کنیم. (تاریخ قم ص 298). و رجوع به مدخل قبل معنی آخر شود، کم کردن مقدار تلمیظ است از سلف، یعنی مقداری که سپاهی مساعده گرفته از حقوقش کم کنند. گاهی مقاصه در مورد بدهکاری مالیاتی شخص انجام می شود. در این صورت آنچه که پیش گرفته به عنوان پرداختی او محسوب می شود. (ترجمه مفاتیح العلوم خوارزمی ص 67)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقامه
تصویر مقامه
نوشته ای ادبی با صنایع بدیعی که بر مبنای گزارش یک حکایت نوشته شده است
مجلس
مقام، مرتبه، درجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصاصه
تصویر مصاصه
آنچه مکیده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاصد
تصویر مقاصد
مقصدها، هدف ها، مقصودها، آهنگ ها، مکانها یا چیزهایی که رسیدن به آن هدف است، جمع واژۀ مقصد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
هر نوع مطلبی که تحت عنوان معینی نوشته شده باشد، یک قطعه یا فصل از کتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقاصه
تصویر رقاصه
مؤنث واژۀ رقاص، آنکه شغلش رقصیدن است، پاندول ساعت
فرهنگ فارسی عمید
مقامه در فارسی نشستنگه (مجلس) در باغ بگشاد سالار بار نشستنگهی ساخت بس شاهوار، سخنرانی گفتار، پایگاه، نوشته آهنگین، گامه در سوفیگری مجلس، خطبه، شرح داستان بیان سر گذشت، مقاله ای ادبی که به نثر فنی مشحون به صنایع بدیعی و توام با اشعار و امثال آورده شود مانند: مقامات بدیعی و مقامات حریری (در عربی) و مقامات حمیدی (در فارسی)، جمع مقامات
فرهنگ لغت هوشیار
مصاصه در فارسی: بار هنگ از گیاهان مصاصه در فارسی: شیره چکیده گواریده مکیدنی بارهنگ آنچه که در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود: چون نحل بر هرشکوفه از افنان عبارات نشستم و از هریک آنچ خلاصه لطافت و مصاصه حلاوت بود با خلیه خاطر بردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
سخن، کلام، گفتار، مبحث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقاصه
تصویر رقاصه
زن رقص کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاصد
تصویر مقاصد
اراده ها و مقصودها و آرزوها و عزیمت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاصاه
تصویر مقاصاه
مقاصات در فارسی دوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقاصه
تصویر رقاصه
((رَ ص))
مؤنث رقاص. زنی که کارش رقصیدن باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصاصه
تصویر مصاصه
((مُ صِ یا صَ))
آن چه که در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقامه
تصویر مقامه
((مَ مَ یا مِ))
مجلس، محل نشستن، گروهی از مردم، نوشته ای ادبی با نثر فنی همراه با صنایع بدیعی و اشعار و امثال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
((مَ لِ))
گفتار، مبحث، کلام، جمع مقالات، فصلی از یک کتاب یا رساله، نوشته ای که درباره موضوعی نویسند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاصد
تصویر مقاصد
((مَ ص))
جمع مقصد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
گفتار، نوشتار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
Essay
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
essai
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
מאמר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
에세이
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
निबंध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
saggio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
Aufsatz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
ensayo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
essay
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
есе
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
эссе
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
esej
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
ensaio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
文章
دیکشنری فارسی به چینی