جدول جو
جدول جو

معنی مصاصه

مصاصه((مُ صِ یا صَ))
آن چه که در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود
تصویری از مصاصه
تصویر مصاصه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مصاصه

مصاصه

مصاصه
مصاصه در فارسی: بار هنگ از گیاهان مصاصه در فارسی: شیره چکیده گواریده مکیدنی بارهنگ آنچه که در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود: چون نحل بر هرشکوفه از افنان عبارات نشستم و از هریک آنچ خلاصه لطافت و مصاصه حلاوت بود با خلیه خاطر بردم
فرهنگ لغت هوشیار

مصاصه

مصاصه
هر آنچه مکیده شود. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، آنچه در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود. مکیدنی: چون نحل از هریک آنچ خلاصۀ لطافت و مصاصۀ حلاوت بود با خلیۀ خاطر بردم. (مرزبان نامه ص 5) ، چیز خرد و اندک. (ناظم الاطباء). حریری آن را در معنی چیز اندک به کار برده است. (از اقرب الموارد)
واحد مصاص که گیاهی است. (از اقرب الموارد) ، بارهنگ
لغت نامه دهخدا

مصاصه

مصاصه
مصاصه. دواهایی که اشک چشم روان سازد. (از بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا

بصاصه

بصاصه
چشم، زیرا که میدرخشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). چشم. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) ، اندک اثر شیر. و منه حدیث ام معبد، فارسلت الیه شاه فرای فیها بصره من لبن. (منتهی الارب). اندک اثر شیر. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

حصاصه

حصاصه
نام دهی است به سواد، نزدیک قصر ابن هبیره از اعمال کوفه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

خصاصه

خصاصه
انگور باقی ماندۀ بعد از چیدن. (منتهی الارب) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). جَمعِ واژۀ خُصاص، هر چیز اندک. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). جَمعِ واژۀ خُصاص
لغت نامه دهخدا