نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خداوندا من اینجا آمدستم به امید تو و امید مفضل. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 53)
نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خداوندا من اینجا آمدستم به امید تو و امید مفضل. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 53)
ابن مسعود تنوخی حنفی، مکنی به ابوالمحاسن (متوفی به سال 442 هجری قمری). از علمای قرن پنجم هجری است. او راست: التنبیه فی الرد الشافعی فیما خالف النصوص و البیان عن الفصل فی الاشربه بین الحلال و الحرام. (از کشف الظنون ج 1 ص 263 و 493) ابن عمر. رجوع به ابهری اثیرالدین و روضات الجنات ص 335 و قاموس الاعلام ترکی و الاعلام زرکلی ج 3 ص 1063 و تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 500 و 504 شود
ابن مسعود تنوخی حنفی، مکنی به ابوالمحاسن (متوفی به سال 442 هجری قمری). از علمای قرن پنجم هجری است. او راست: التنبیه فی الرد الشافعی فیما خالف النصوص و البیان عن الفصل فی الاشربه بین الحلال و الحرام. (از کشف الظنون ج 1 ص 263 و 493) ابن عمر. رجوع به ابهری اثیرالدین و روضات الجنات ص 335 و قاموس الاعلام ترکی و الاعلام زرکلی ج 3 ص 1063 و تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 500 و 504 شود
رجوع به ابن عاصم ابوطالب مفضل و الفهرست ابن الندیم و معجم الادباء چ مرجلیوث ج 7 ص 170 و الاعلام زرکلی ج 3 ص 1063 و قاموس الاعلام ترکی و معجم المطبوعات ج 2 ستون 1770 شود
رجوع به ابن عاصم ابوطالب مفضل و الفهرست ابن الندیم و معجم الادباء چ مرجلیوث ج 7 ص 170 و الاعلام زرکلی ج 3 ص 1063 و قاموس الاعلام ترکی و معجم المطبوعات ج 2 ستون 1770 شود
افزون کرده شده و فوقیت داده شده. (غیاث) (آنندراج). تفضیل داده شده و افزون کرده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفضیل شود. - مفضل شدن، تفضیل یافتن. برتری یافتن. افزونی یافتن: آدم گفتند بدین نامها مفضل شد بر فرشتگان که خدای آموخت به الهام نه نامهای گفتنی. (جامعالحکمتین ص 14). ، رجل مفضل، مرد بسیارفضل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
افزون کرده شده و فوقیت داده شده. (غیاث) (آنندراج). تفضیل داده شده و افزون کرده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفضیل شود. - مفضل شدن، تفضیل یافتن. برتری یافتن. افزونی یافتن: آدم گفتند بدین نامها مفضل شد بر فرشتگان که خدای آموخت به الهام نه نامهای گفتنی. (جامعالحکمتین ص 14). ، رجل مفضل، مرد بسیارفضل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
افزون کننده. (غیاث) (آنندراج). آنکه چیزی را افزون می آورد. (ناظم الاطباء) ، آنکه باقی میگذارد از چیزی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، نیکویی کننده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). فضل کننده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مهترانند مفضل و هر یک اندر افضال جاودانه زیاد. مسعودسعد. نیکی و سخاوت کن و مشمرکه چو ایزد پاداش ده و مفضل و نیکوشمری نیست. سنائی. زآنکه هم محسن است و هم مجمل زآنکه هم مکرم است و هم مفضل. سنایی (حدیقهالحقیقه ص 99). برکه شمرم خلق توای مهتر مکرم پیش که کنم شکر تو ای خواجۀ مفضل. سنائی (دیوان چ مصفا ص 196). مفضلا، مقبلا، گشاده دلا منعما، مکرما، گشاده کفا. سوزنی. در عهود ماضی... پادشاهی بوده است عالم و عادل و مقبل و مفضل. (سندبادنامه ص 134). صبوری کن مکن تیزی ز شمس الدین تبریزی بشرخسبی ملک خیزی که او شاهی است بس مفضل. مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر ج 3 ص 150)
افزون کننده. (غیاث) (آنندراج). آنکه چیزی را افزون می آورد. (ناظم الاطباء) ، آنکه باقی میگذارد از چیزی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، نیکویی کننده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). فضل کننده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مهترانند مفضل و هر یک اندر افضال جاودانه زیاد. مسعودسعد. نیکی و سخاوت کن و مشمرکه چو ایزد پاداش ده و مفضل و نیکوشمری نیست. سنائی. زآنکه هم محسن است و هم مجمل زآنکه هم مکرم است و هم مفضل. سنایی (حدیقهالحقیقه ص 99). برکه شمرم خلق توای مهتر مکرم پیش که کنم شکر تو ای خواجۀ مفضل. سنائی (دیوان چ مصفا ص 196). مفضلا، مقبلا، گشاده دلا منعما، مکرما، گشاده کفا. سوزنی. در عهود ماضی... پادشاهی بوده است عالم و عادل و مقبل و مفضل. (سندبادنامه ص 134). صبوری کن مکن تیزی ز شمس الدین تبریزی بشرخسبی ملک خیزی که او شاهی است بس مفضل. مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر ج 3 ص 150)