- مفادات
- سربها دادن و کسی را آزاد کردن، فدیه
معنی مفادات - جستجوی لغت در جدول جو
- مفادات
- سربها گرفتن و آزاد کردن کسی را، نجات دادن خلاص کردن
- مفادات ((مُ))
- نجات دادن، خلاص کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سودها، جمع فائده، جمع در جمع افاده
هدیه دادن به یکدیگر
یکدیگر را خواندن و آواز دادن، با یکدیگر در انجمن نشستن و مشورت کردن
با هم دشمنی کردن، دشمن یکدیگر شدن
مفازه ها، بیابانهای بی آب و علف، جمع واژۀ مفازه
آشکار کردن، ظاهر کردن دشمنی، ظهور
جمع مراده، آرزوها خواست ها جمع مراده، جمع مراد آرزوها مقصودها: و از شهاب الدین مسعود شنیدم... که هنوز اوهار مرادات در چمن سلطنت از اکمام تخمی تمام بیرون نیامده
عداوت کردن و با کسی دشمنی نمودن
جداکردن چیزی از دیگری، تصفیه حساب کردن
جمع مفازه، زهایشگاهان، پیروزیگاهان، میر گاهان، کویر ها
مفادات در فارسی: سر بها گرفتن، آزاد کردن
ناگهان حمله کردن، ناگاه درآمدن، ناگهان گرفتن، حمله ناگهانی. یا مرگ (موت) مفاجات. مرگ ناگهانی
چیزهای تنها و یگانه و ساده و بی آمیغ
یکدیگر را آواز دادن، جارزدن، جار زنی اعلان
پاداش دادن، دست به دست کسی را
سزا، شکنجه، پادافره
اژدر ماهیان
جمع زیاده، بسیاران افزون ها جمع زیادت افزونیها بیشیها
بر بستگان جمع جماد
جمع افاضه
جمع افساد
به گونه رمن نیروهای پشتیبان
جمع تضاد
جمع تفال
جمع تفرد
جمع تفقد
جمع سعادت، ارمگانها روزبهیها جمع سعادت خوشبختیها نیک بختیها
جزا دادن، پاداش دادن، کیفر
فخر کردن، نازیدن به کسی یا چیزی