جدول جو
جدول جو

معنی مفائد - جستجوی لغت در جدول جو

مفائد
(مَ ءِ)
جمع واژۀ مفاءد، به معنی بابزن و آتشکاو. (آنندراج). جمع واژۀ مفأد و مفأده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مفأد و مفأده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفاد
تصویر مفاد
معنی، مفهوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفاسد
تصویر مفاسد
مفسده ها، بدی و تباهی ها، سبب فساد و تباهی ها، جمع واژۀ مفسده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موائد
تصویر موائد
مائده ها، سفره ها، خوان ها، خوردنی ها، طعام ها، جمع واژۀ مائده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ ءِ)
جمع واژۀ مائده. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مائده که به معنی خوان پرطعام باشد. (آنندراج) (غیاث). رجوع به مائده شود: از الوان موائد مطبخ خاص به قدر کفایت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 91)
بلاها و سختیها. (منتهی الارب). دواهی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
معنی. مفهوم. مضمون. مدلول. مستفاد. فحوی. مقصود. منظور. مراد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(فُب ب)
کوهی در طریق مکه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
رجوع به مفایله شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ)
جمع واژۀ مکیده به معنی بدسگالی و بداندیشی. (غیاث). جمع واژۀ مکیده. (ناظم الاطباء) : به انواع مکائد تمسک می ساخت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 432). و رجوع به مکاید شود
جمع واژۀ مکود. رجوع به مکود شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ)
جمع واژۀ صید، به معنی شکاراندازیها، خلاف القیاس، چنانکه محاسن جمع واژۀ حسن است. (از غیاث) (از آنندراج) ، جمع واژۀ مصید. (ناظم الاطباء). آلت صید جانوران. دامها که بدان جانوران را گیرند. و رجوع به مصید شود، جمع واژۀ مصیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ مصیده. (ناظم الاطباء). رجوع به مصیده شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ءِ)
قاسم خاک فئال الارب). آنکه در بازی فئال خاک را قسمت کند. (ناظم الاطباء). بازی کننده فئال. و گویند:کما قسم الترب المفائل بالید. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِ ءَ)
بابزن. مفاءده. (مهذب الاسماء). بابزن. مفآد. مفأده. ج، مفائد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، تنورشور. (مهذب الاسماء). آتشکاو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چوبی که بدان تنور را به هم زنند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ سِ)
جمع واژۀ مفسده، به معنی بدی و تباهی. (آنندراج). فسادها. مفسده ها. (از ناظم الاطباء) : کار از حد بگذشت و مفاسد آن قوم به نهایت رسید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 435). و رجوع به مفسده شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ)
جمع واژۀ مزاده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به مزاده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مصائد
تصویر مصائد
جمع صید، جمع مصیده، شکار اندازی ها دام ها شکار گاه ها
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی فاید (حتی در زبان تازی) خداوند است و میر و میر زاده ز عهد عصر آدم فاید اکنون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مائد
تصویر مائد
گیج در یازده، کج خم
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی مفاد: چم (مفهوم)، سود مایه آنچه بطور فایده و بهره یافته شده، معنی مفهوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موائد
تصویر موائد
جمع مائده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاسد
تصویر مفاسد
فسادها و مفسده ها، بدی و تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاد
تصویر مفاد
((مُ))
معنی، مفهوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفاسد
تصویر مفاسد
((مَ س))
جمع مفسده، فسادها، مفسده ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفاد
تصویر مفاد
گفتارها
فرهنگ واژه فارسی سره
مفسده ها، تباهی ها، فسادها، بدی ها، مفسدت ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فحوا، محتوا، مدلول، مضمون، معنا، معنی، مفهوم
فرهنگ واژه مترادف متضاد