جدول جو
جدول جو

معنی مغیل - جستجوی لغت در جدول جو

مغیل(مُغْ یَ)
بچۀ غیل خوار. مغال. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بچۀ غیل خوار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مغیل(مُ غَیْ یَ)
مرد ثابت در غیل و در جنگل پاینده و درآینده. (منتهی الارب). مرد پایندۀ در غیل و جنگل و درآیندۀ در آن. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مغیل(مُ / مُغْ یِ)
زن که بچه را غیل خوراند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محیل
تصویر محیل
حواله دهنده، برات کش
چاره کننده
حیله گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغیر
تصویر مغیر
بی ثبات و ناپایدار، قابل تغییر، دگرگون شونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغیر
تصویر مغیر
غارتگر، آنکه مال مردم را غارت کند، غارت کننده، تاراج کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغیل
تصویر آغیل
چشم آغیل، نگاه از گوشۀ چشم از روی خشم و غضب، نگاه غضب آلود، چشم آلوس، چشم غله، چشم غره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخیل
تصویر مخیل
آنکه خیال می کند، خیال کننده، کنایه از آنکه تهمت می زند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغول
تصویر مغول
قومی زرد پوست ساکن آسیای مرکزی، هر یک از افراد این قوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مایل
تصویر مایل
گراینده، میل کننده، خواهان، خمیده، خرامان، خرامنده، برای مثال که من به حسن تو ماهی ندیده ام طالع / که من به قدّ تو سروی ندیده ام مایل (سعدی۲ - ۶۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغفل
تصویر مغفل
نادان، کم هوش، کندذهن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزیل
تصویر مزیل
زایل کننده، پاک کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغیب
تصویر مغیب
پنهان شده، ناپدید شده، ناپدید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغیب
تصویر مغیب
پنهان شدن، ناپدید شدن، دور شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغیر
تصویر مغیر
از حالی به حالی برگشته، دگرگون شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسیل
تصویر مسیل
مجرای آب، محل عبور سیل، جای سیل گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متیل
تصویر متیل
پارچه ای که روی بالش یا لحاف می کشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معیل
تصویر معیل
مردی که دارای عائلۀ بسیار باشد، عائله دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغیث
تصویر مغیث
فریادرس، آنکه به یاری دیگری می شتابد، دادرس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثیل
تصویر مثیل
مانند همانند شبیه مانند همانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معیل
تصویر معیل
بسیار عایلمند، عیالوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیل
تصویر مسیل
آبرو، جاری روان شدن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزیل
تصویر مزیل
زداینده زایل کننده پاک کننده اثر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذیل
تصویر مذیل
ذیل داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محیل
تصویر محیل
حیله ور، مکار، افسونگر، فریبکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخیل
تصویر مخیل
پنداشته شده و خیال کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متیل
تصویر متیل
پارچه ای که روی بالش یا لحاف می کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغیل
تصویر شغیل
سر گرم در کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبیل
تصویر مبیل
فرانسوی مبایل درانگلیسی جنبان، روان
فرهنگ لغت هوشیار
برگردنده از راه، ترک کننده و برگردنده و خمنده، جور کننده، عدول کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمیل
تصویر غمیل
گیاه انبوه، پوست خوابانده پیش از پیرایش
فرهنگ لغت هوشیار
مجموعه ای که هر چند گاه بطور مرتب منتشر شود و شامل مقالات در موضوعی واحد یا در موضوعات مختلف باشد، یا مجله هفتگی. مجله ای که در هر هفته یک بار منتشر شود. یا مجله ماهانه (ماهیانه)، مجله ای که در هر ماه یک بار انتشار یابد. یا مجله ماهانه (ماهیانه)، مجله ای که در هر ماه یک بار انتشار یابد. یا مجله سه ماهه. مجله ای که در هر سه ماه یک بار منتشر گردد. یا مجله چهار ماهه. مجله ای که در هر چهار ماه یک بار انتشار یابد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغیل
تصویر آغیل
آخور، اصطبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغول
تصویر مغول
فردی از قوم مغول: (همچنان کاینجا مغول حیله دان گفت می جویم کسی از مصریان) (مثنوی . نیک. 649: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیل
تصویر مسیل
خشکرود، آبراه
فرهنگ واژه فارسی سره