جدول جو
جدول جو

معنی مغرم - جستجوی لغت در جدول جو

مغرم(مُ رَ)
گرفتار دین و تاوان. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد گرفتار وام. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گران وام. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، شیفتۀ دوستی. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد اسیر دوستی. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آزمند چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آنچه ادای آن لازم باشد و تاوان. (منتهی الارب) (آنندراج). غرامت. (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
مغرم
تاوان، وام وامدار، دلداده تاوان غرامت، وام دین، جمع مغارم. مرد گرفتار وام مدیون، مرد اسیر محبت
فرهنگ لغت هوشیار
مغرم((مَ رَ))
تاوان، غرامت، وام، دین، جمع مغارم
تصویری از مغرم
تصویر مغرم
فرهنگ فارسی معین
مغرم((مُ رَ))
مرد گرفتار وام، مدیون، مرد اسیر محبت
تصویری از مغرم
تصویر مغرم
فرهنگ فارسی معین
مغرم
وامدار، مقروض، مدیون، غرامت گیرنده، تاوان ستان، گرفتار، شیفته، اسیر محبت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محرم
تصویر محرم
(پسرانه)
حرام شده، ماه اول از سال قمری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
کسی که مرتکب جرم شده، بزه کار، گناهکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکرم
تصویر مکرم
عزیز، گرامی، بزرگ داشته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محرم
تصویر محرم
خویشاوند نزدیک یا عضو خانواده که زناشویی با او حرام است، ویژگی آنکه پوشیدن سر و روی از او واجب نیست
بسیار صمیمی و امین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محرم
تصویر محرم
کسی که احرام حج بسته باشد، کسی که جامۀ احرام بر تن دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغرس
تصویر مغرس
زمینی که در آن نهال کاری کنند، جای درخت نشاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغرب
تصویر مغرب
جای فروشدن آفتاب، مکان غروب کردن آفتاب، باختر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغارم
تصویر مغارم
مغرم ها، غرامت ها، جمع واژۀ مغرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغرض
تصویر مغرض
کسی که قصد و غرضی دارد، بدخواه و بدنفس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محرم
تصویر محرم
ماه اول از سال هجری قمری، شهرالحرام، محرم الحرام. این ماه را برای آن محرم گفته اند که عرب در این ماه جنگ کردن را حرام می دانستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبرم
تصویر مبرم
شدید، محکم، ثابت، قاطع، استوار شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغرب
تصویر مغرب
آورندۀ هر چیز غریب و عجیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخرم
تصویر مخرم
برآمدگی کوه، دماغه کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبرم
تصویر مبرم
بی مزه گوی ملامت آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغرف
تصویر مغرف
آب بردارنده با دست
فرهنگ فارسی عمید
پشته تک، بینی کوه شکافتنی بریدنی پشته و کوهی که منفرد باشد، بینی کوه جمع مخارم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغلم
تصویر مغلم
کیفال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضرم
تصویر مضرم
آذر سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغشم
تصویر مغشم
خوند سر بی باک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغری
تصویر مغری
چسبنده و لزوجت پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغره
تصویر مغره
گل ارمنی
فرهنگ لغت هوشیار
غوته خورده، گوهر نشان، نکرده اندود آسیم اندود غرق کرده شده، بنقره آراسته (لگام زین اسب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغم
تصویر مرغم
بینی
فرهنگ لغت هوشیار
در حرم آینده، کسی که احرام حج بسته است، احرام بسته حرام کرده خدا، ناشایست، حرام، حرمت حرام شده، حرام داشته، ماه اول از سال هجری قمری محرم الحرام را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
گناهکار، بزه مند، مذنب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرم
تصویر مبرم
استوار ساختن، محکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کفگیر، کفچه (کفچه قاشق) سوار تند رو، اسب تند رو، جمع مغارف. آب بردارنده به مشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغرب
تصویر مغرب
باختر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
بزه کار، بزهکار، تبهکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محرم
تصویر محرم
رازدار، آشنا
فرهنگ واژه فارسی سره