- مغایبه
- مغایبه در فارسی سخن پشت کس گفتن دشیادی
معنی مغایبه - جستجوی لغت در جدول جو
- مغایبه
- غایب شدن، غیبت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بر یکدیگر چیره شدن، غلبه یافتن
شوخی و مزاح کردن، خوش طبعی کردن
خوش منشی، شوخی و مزاح
مغایظه و مغایظت در فارسی: خشم انگیزی بخشم آوردن کسی را، تولید غضب. یا بر مغایظه کسی. علی رغم او با وجود خشم و رنجش او: (و آن حدیث دراز کشید و خشم لو هور و غازیان احمد را خواستند و او بر مغایظه قاضی برفت با غازیان و قصد جای دور دست کرد) (بیهقی. فض. 401)
مغایرت در فارسی: در تازی: سودا پایا پای داد و ستد، در فارسی: نا سازی
مغالبه در فارسی: پیشدستی در چیرگی بر یکدیگر چیره شدن غلبه کردن} اما رکاکت معنوی مسئله مغالبه یعنی مسابقه در غلبه است - میان اندیشه دیو گاو پای و روزگار) (فرزان. یغما: 2: 10 ص 60)، غلبه چیرگی
بر هم خشم گرفتن
آنکه در غیاب او سخن گفته شود
از مغایبه اوین (غایب سوم شخص) کسی یا چیزی که در غیبتش از او سخن گفته شود، سوم شخص غایب یا ضمیر مغایب. ضمیری که بشخص یا شی غایب ارجاع شود. یا فعل مغایب. که از شخص و شی و یا اشخاص و اشیا غایب سر زده و آن شامل سوم مفرد و سوم شخص جمع است
مغیبه در فارسی مونث مغیب گمشده مغیبه در فارسی مونث مغیب شو گم مونث مغیب زنی که شوهر وی غایب باشد، جمع مغیبات. مونث مغیب، جمع مغیبات
شمارش، برآورد
گفتگو
ناسازی، نایکسانی، ناسازگاری
هم خواهی، دادخواست، درخواست
خودداری
هم افزایی
با هم جنگ کردن، جنگیدن، در علم حقوق از بین بردن نظم و امنیت با استفاده از اسلحه یا بدون آن
بر کسی تنگ گرفتن و سخت گیری کردن
با کسی صحبت داشتن، هم صحبتی، همدمی، جلسه ای رسمی که در آن شخصی به پرسش هایی که از او می شود پاسخ می دهد
ناگاه بر کسی درآمدن، بی خبر حمله بردن
مبایعت، با هم خرید و فروش کردن، بیعت کردن
عشق بازی کردن با زنان، سخنان عشق آمیز گفتن
بررسی بدن برای تشخیص بیماری، دقیقاً، کاملاً، در تصوف کشف و شهود، دیدن، مشاهده
یکدیگر را به غلط انداختن، دلیل سست و غلط آوردن
چیزی از کسی طلب کردن، خواستن، حق خود را خواستن
با هم سخن گفتن، گفتگو کردن، بازخواست کردن، جرّوبحث
حساب کردن، با کسی حساب کردن، به حساب و کتاب کسی رسیدن، کنایه از رسیدگی و بررسی امری
به یکدیگر عتاب کردن، به کسی خشم گرفتن و او را سرزنش کردن، درشت گویی
مباینه و مباینت در فارسی: اویناختاری ناسازی از هم جدا شدن از یکدیگر جدا شدن با هم مخالف بودن جمع مباینات