جدول جو
جدول جو

معنی مغازلی - جستجوی لغت در جدول جو

مغازلی
(مَ زِ لی ی / مَ زِ)
منسوب است به مغازل که عمل و معاملۀ دوکها باشد. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مغازله
تصویر مغازله
عشق بازی کردن با زنان، سخنان عشق آمیز گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغازی
تصویر مغازی
مغزاها، مقصودها، مراد ها، مربوط به مغز ها، باریکه های از پارچه که در کناره های یخه یا سر آستین یا میان دو لبه های دوختنی بگذارند ها و بدوزند، جمع واژۀ مغزا
فرهنگ فارسی عمید
(زُ لی ی)
منسوب است به مازل. (از انساب سمعانی). و رجوع به مازل و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(کَ بَ دَ)
حدیث عشق با زنی کردن. سخن گفتن عاشقانه با زنان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغازله شود
لغت نامه دهخدا
(طَ مَ ذَ)
با دوست بازی کردن. (المصادرزوزنی). سخن گفتن با زنان و عشقبازی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) : غازلت المراءه مغازله و غازلتنی، عشقبازی کردم با آن زن و سخن گفتم با وی و او مرا عشقبازی کرد و سخن گفت. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل و بعد شود، به چهل نزدیک گردیدن. یقال غازل الأربعین. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ زَ لَ / زِ لِ)
عشقبازی. (ناظم الاطباء) : از صباح تا رواح با صباح به مغازله و معانقه می گذشت. (لباب الالباب چ نفیسی ص 52). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(زُ)
ابوالحسن محمد بن حسین بن معاذ نیشابوری، او از حسین بن فضل بلخی و از تمام استماع کرد و ابوسعید بن ابی بکر بن ابی عثمان از وی روایت دارد. به سال 335 درگذشت. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
مغارله و مغارلت در فارسی: همکامی کامستانی عشقبازی کردن معاشقه کردن، عشقبازی: (از صباح تا رواح با صباح بمغازله و معانقه میگذشت) (لباب الالباب. نف. 52)، جمع مغازلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغازی
تصویر مغازی
جمع مغزی، دینرزم ها، جنگ ها، رزمنامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغازلت
تصویر مغازلت
عشقبازی کردن معاشقه کردن، عشقبازی: (از صباح تا رواح با صباح بمغازله و معانقه میگذشت) (لباب الالباب. نف. 52)، جمع مغازلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
((مُ زَ لَ یا زِ لِ))
عشق بازی کردن، معاشقه کردن، عشقبازی، گفتگوی عاشقانه
فرهنگ فارسی معین
تجمش، عشق بازی، عشق ورزی، معاشقه، ملاعبه، مهرورزی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
المسرحيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
Courtship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
courtoisie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
zaloty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
uchumba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
cortejo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
Courtship
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
การเกี้ยวพาราสี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
求愛
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
חיזור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
ухаживание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
求爱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
구애
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
Werbung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
প্রণয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
प्रणय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
corteggiamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
cortejo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
hofmakerij
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
залицяння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مغازله
تصویر مغازله
pendekatan cinta
دیکشنری فارسی به اندونزیایی