مسری و سرایت کننده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : چون عضوی از اعضای مردم به بیماری معدی چون آکله و جدری وجذام یا از زهر مار متألم و متأثر گردد از برای سلامت مهجت و ابقای بقایای اعضای آن عضو را اگرچه شریف بود به قطع و حرق علاج فرمایند. (سندبادنامه ص 78)
مسری و سرایت کننده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : چون عضوی از اعضای مردم به بیماری معدی چون آکله و جدری وجذام یا از زهر مار متألم و متأثر گردد از برای سلامت مهجت و ابقای بقایای اعضای آن عضو را اگرچه شریف بود به قطع و حرق علاج فرمایند. (سندبادنامه ص 78)
مادی در فارسی: پارسی تازی گشته ماتکیک منسوب به ماده: چیزی که مربوط به ماده است امور مادی: نفس... گوهریست چون گوهرمادی که او را صورتی نباشد، آنچه که مربوط به پول و اقتصاد است، کسی که ماده را اصل واساس جهان آفرینش داند جمع مادیون مادیین، پول پرست مقتصد
مادی در فارسی: پارسی تازی گشته ماتکیک منسوب به ماده: چیزی که مربوط به ماده است امور مادی: نفس... گوهریست چون گوهرمادی که او را صورتی نباشد، آنچه که مربوط به پول و اقتصاد است، کسی که ماده را اصل واساس جهان آفرینش داند جمع مادیون مادیین، پول پرست مقتصد