- معاطب
- جمع معطب، نیستگاه ها
معنی معاطب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیننده، شنونده
عقاب شده، شکنجه شده
عتاب کننده، سرزنش کننده
لایه ها، آنچه لای چیزی بگذارند، پارچه ای که لای رویه و آستر لباس بدوزند، در علم زمین شناسی طبقۀ زمین
مورد عتاب قرار گرفته، سرزنش شده
عقاب کننده، عذاب دهنده، دنبال کننده
عیب ها، نقیصه ها، نقص ها، بدی ها، جمع واژۀ عیب
کسی که دیگری با او سخن می گوید، طرف خطاب و صحبت
روبرو سخن گوینده، خشم و عتاب کننده
جمع مسطبه، سکوها کهکشان ها چشمه های انباشته سندان ها
عذاب دهنده
جمع معطف، شمشیرها بارانی ها چوخا ها لابه لا ها، جمع معطف، گردن ها
سرزنش شده سرزنشگر عتاب شده سرزنش شده: بزرگوارا، من خود معاتبم ز خرد چه باشد ار تو نباشی بر این خطا عاتب. (عثمان مختاری) ملامت کننده سرزنش کننده: با روح دو بسدش معاشر با عقل دو نرگسش معاتب. (انوری)
عیبها و بدیها
عیبها و بدیها و کاری بد و ناشایسته
Listenership
audiência
Zuhörerschaft
słuchalność
аудитория
аудиторія
luisterpubliek
audiencia
auditoire
pubblico
श्रोता समुदाय
শ্রোতা সম্প্রদায়
khalayak
dinleyici kitlesi