جدول جو
جدول جو

معنی معاقب

معاقب((مُ قِ))
عذاب کننده، پیگیر، دنبال کننده
تصویری از معاقب
تصویر معاقب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با معاقب

معاقب

معاقب
در پی کننده. (منتهی الارب) (آنندراج). پیروی کننده و پس کسی درآینده. (ناظم الاطباء) ، عقوبت و عذاب کننده. (غیاث) (آنندراج). شکنجه کننده و عذاب کننده. (ناظم الاطباء) ، آن که با دیگری کاری را با نوبت می کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

معاقب

معاقب
شکنجه شده و عقوبت کرده شده و عذاب کرده شده. (ناظم الاطباء). آن که به سزای عمل بد خویش رسیده. عقوبت شده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، پیروی کرده و از پس کسی در آمده. (ناظم الاطباء). کسی که دیگری از پی او در آمده یا سوار شده: معاقب آن کس باشد که برنشیند نه آن کس که فروآید. (المعجم چ دانشگاه ص 66)
لغت نامه دهخدا