- مظلومیت (کَ دَ)
در برابر بیدادگری قرار گرفتن. در معرض تجاوز و ستم واقع شدن. بی دفاع ماندن در مقابل تجاوز و بیدادگری
معنی مظلومیت - جستجوی لغت در جدول جو
- مظلومیت
بی گناهی، ستم دیدگی، مظلومی
متضاد: جباریت
متضاد: جباریت
- مظلومیت
قربانی شدن، ظلم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کانی کربنات کلسیم و منیزیم، سفید رنگ، که در ساخت کود و مواد سرامیکی کاربرد دارد
(مَ)
لغت نامه دهخدا
مظلومیت. ستمدیدگی. حالت مظلوم و مظلوم بودن: و بر مظلومی هابیل و درد دل او می گریند. (لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 19)
در تازی نیامده ستاوش شکست مغلوب شدن شکست خوردن: (مغلوبیت ملت متمدن باستانی ایران بدست لشکریان عرب... نه چنان ضربه ای بود که باسانی جراحت آن التیام پذیرد) (خاندان نوبختی ص ط)
در تازی نیامده نا مویگی بی آلایشی معصوم بودن معصومی، مظلومی مظلومیت: به بچه سالی و معصومیت ظاهریش نگاه نکن خ
در تازی نیامده ایراختش محکوم شدن شخصی در مناظره یا در دادگاه: محکومیت... در دادگاه مسلم است
جمع مظلوم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) ستمدیدگان: کار مظلومین کردستان چه شد ک قصه کاشان و اردستان چه شد ک (بهار)
