- مظلوم
- ستمدیده
معنی مظلوم - جستجوی لغت در جدول جو
- مظلوم
- ستم رسیده، کسی که به او ظلم و تعدّی شده، ستم دیده
- مظلوم
- جفا شده، ستمدیده
- مظلوم ((مَ))
- ستمدیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث مظلوم، جمع مظلومات. مظلومی. مظلوم بودن ستمدیدگی: و بر مظلومی هابیل و درد دل او میگریند
دانسته، آشکار
مقابل مجهول، دانسته، دریافت شده، آشکار
درنگ کننده
تاریک، روز سخت، کار بیسر و ته
دانسته شده، هویدا، واضح
خسته شده و مجروح گشته
conhecido
bekannt
известный
відомий
bekend
conocido
conosciuto
ज्ञात
dikenal
bilinen
知られている
inayojulikana
ที่รู้จัก
পরিচিত
معروفٌ
معلوم
بسیار ظلم کننده، بسیار ستمکار