- مطبعی
- مطبعی در فارسی: چاپی تافتی، چاپگر منسوب به مطبع و مطبعه: آنچه که مربوط به مطبعه باشد: اعلاط مطبعی اوراق مطبعی، کسی که در مطبعه کارکند چاپچی
معنی مطبعی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای چاپ کردن اوراق، چاپخانه
آشپز، آنکه کارش پختن خوراک است، خورشگر، پزنده، باورچی، خوٰالیگر، طابخ، طبّاخ
آنکه در آشپزخانه کار می کند
آنکه در آشپزخانه کار می کند
چاپخانه تافتگاه چاپخانه: مطبعه بیکار و سرگردان شده روزنامه بی خبر و یلان شده. (بهار)، جمع مطابع
خوالی، خوالیگر آشپز، دیگ افزار منسوب به مطبخ: آنچه مربوط به مطبخ باشد: حوایج مطبخی، کسی که در آشپزخانه کار کند آشپز: دستت چو نمیرسد به بی بی دریاب کنیز مطبخی را. (امثال و حکم دهخدا)
زادی گوهری نهادیک چهریک جلبی ذاتی فطری گوهری نهادی
چاپخانه