متضاد، چیزی که با دیگری مخالف باشد، ضد یکدیگر، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلمات ضد یکدیگر در نظم یا نثر، تضاد، مطابقه، طباق، مقابل مترادف، در علوم ادبی ویژگی دو کلمۀ مخالف هم مانند سیاه و سفید، سرد و گرم، بلند و کوتاه، شیرین و تلخ، پاک و نا پاک و بیش و کم
متضاد، چیزی که با دیگری مخالف باشد، ضد یکدیگر، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلمات ضد یکدیگر در نظم یا نثر، تضاد، مطابقه، طباق، مقابلِ مترادف، در علوم ادبی وِیژگی دو کلمۀ مخالف هم مانندِ سیاه و سفید، سرد و گرم، بلند و کوتاه، شیرین و تلخ، پاک و نا پاک و بیش و کم
نوعی میمون شبیه انسان، با بدنی پوشیده از موهای دراز، جمجمۀ کوچک، پیشانی عقب رفته، آرواره های بزرگ و قوی و دست های دراز که باهوش ترین وتربیت پذیرترین نوع میمون است
نوعی میمون شبیه انسان، با بدنی پوشیده از موهای دراز، جمجمۀ کوچک، پیشانی عقب رفته، آرواره های بزرگ و قوی و دست های دراز که باهوش ترین وتربیت پذیرترین نوع میمون است
به زبان کلیسایی یونان و سپس به زبان عیسویان یعقوبی مصر (قبط) به معنی تعظیم و حالت تعظیم و سجود آمده است و ’ضربوا له مطانوه’، یعنی اودر مقابلش سر تعظیم فرودآورد. (از دزی ج 2 ص 599)
به زبان کلیسایی یونان و سپس به زبان عیسویان یعقوبی مصر (قبط) به معنی تعظیم و حالت تعظیم و سجود آمده است و ’ضربوا له مطانوه’، یعنی اودر مقابلش سر تعظیم فرودآورد. (از دزی ج 2 ص 599)
شامپانزه. گونه ای از میمونهای انسان نما که بدون دم است و در جنگلهای آفریقا میزید. قدش از انسان کوتاهتر و بدنش از موهای بلند پوشیده شده است. فرمول دندانیش شبیه انسان است، ولی آروارۀ بزرگ قوی و همچنین دندانهای نیش نمویافته دارد. جمجمه اش کوچک و پیشانی اش عقب رفته است و چون شست پایش در مقابل انگشتان دیگر قرار گرفته از پا نیز مانند دست استفاده می کند. (فرهنگ فارسی معین)
شامپانزه. گونه ای از میمونهای انسان نما که بدون دم است و در جنگلهای آفریقا میزید. قدش از انسان کوتاهتر و بدنش از موهای بلند پوشیده شده است. فرمول دندانیش شبیه انسان است، ولی آروارۀ بزرگ قوی و همچنین دندانهای نیش نمویافته دارد. جمجمه اش کوچک و پیشانی اش عقب رفته است و چون شست پایش در مقابل انگشتان دیگر قرار گرفته از پا نیز مانند دست استفاده می کند. (فرهنگ فارسی معین)
فرانسوی پهنانه اگر ابروش چین آرد سزد چون روی من بیند که رخسارم پر از چین گشت چون رخسار پهنانه (ابو شکور بلخی) گونه ای از میمون های انسان نما که بدون دم است و در جنگلهای افریقایی میزید. قدش از انسان کوتاهتر و بدنش از موهای بلندی پوشیده شده است فرمول دندانیش شبیه انسان است ولی آرواره بزرگ قوی و همچنین دندانهای بزرگ نیش نمو یافته دارد. جمجمه اش کوچک و پیشانیش عقب رفته است و چون شست پایش در مقابل انگشتان دیگر قرار گرفته از پا نیز مانند دست استفاده می کند
فرانسوی پهنانه اگر ابروش چین آرد سزد چون روی من بیند که رخسارم پر از چین گشت چون رخسار پهنانه (ابو شکور بلخی) گونه ای از میمون های انسان نما که بدون دم است و در جنگلهای افریقایی میزید. قدش از انسان کوتاهتر و بدنش از موهای بلندی پوشیده شده است فرمول دندانیش شبیه انسان است ولی آرواره بزرگ قوی و همچنین دندانهای بزرگ نیش نمو یافته دارد. جمجمه اش کوچک و پیشانیش عقب رفته است و چون شست پایش در مقابل انگشتان دیگر قرار گرفته از پا نیز مانند دست استفاده می کند
مطابقه و مطابقت در فارسی: ساچش بتایش، برابر کردن، چفسانیدن، مرو سیدن، یگانستن با هم ساختن، رو با رویی اتفاق کردن متحد شدن، مقابل کردن چیزی است بمثل آن، اتفاق اتحاد، مقابله
مطابقه و مطابقت در فارسی: ساچش بتایش، برابر کردن، چفسانیدن، مرو سیدن، یگانستن با هم ساختن، رو با رویی اتفاق کردن متحد شدن، مقابل کردن چیزی است بمثل آن، اتفاق اتحاد، مقابله