- مضمره
- مضمره در فارسی مونث مضمر بنگرید به مضمر مونث مضمر، جمع مضمرات
معنی مضمره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آب در دهان گرداندن، شستن دهان با آب
مجمر، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی
آتشدان بویا سوز بو سوز ابیز دان مجمره در فارسی یک آتشدان یک بویا سوز واحد مجمر: پس طبقی گوهر و زر پیش ایشان می نهد و مجمره ای سیمین... یا مجمره نقره پوش. دنیا عالم
مثمره در فارسی مونث مثمر: ورو مند برو مند میوه دار مونث مثمر جمع مثمرات. مونث مثمر: دیگر باغی که از درختهای مثمره در آن متفرق باشند. . ، جمع مثمرات
خرمشهر نام شهری است خونین شهر محمره در فارسی: سرخ جامگان از خرم دینان مونث محمر، ادویه ای که در تماس با جلد بدن موجب تحریک و سرخی آن ناحیه بشوند ادویه ای که نقطه مالیده شده به پوست را تحریک کنند و سبب اتساع عروق آن ناحیه بشوند و بالنتیجه تولید سرخی نمایند
در فارسی: زیان رساندن گزند رساندن گزند رسانیدن
آش شیر ترش
آب در دهان گرداندن
مضطره در فارسی مونث مضطر در مانده مونث مضطر
لاغر، کم گوشت، اسب لاغرمیان
پوشیده و پنهان، نهان داشته، در ضمیر نگه داشته شده
نهان داشته، پنهان و پوشیده
مضرت در فارسی: زیان رساندن گزند رساندن، زیان گزند آسیب