- مصوره
- مصوره در فارسی مونث مصور بنگرید به مصور مصوره در فارسی مونث مصور و پندارنده مونث مصور، جمع مصورات. مونث مصور، جمع مصورات مونث مصور، جمع مصورات
معنی مصوره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برنهاده
منصور، نصرت داده شده، یاری شده
مزوّر، تزویر کننده، دورو، دروغ گو، دروغ پرداز
خانه بخت خانه اروس (عروس)، خانه بند زن زنی که وی راشوی به خانه بازداشته
متصوره در فارسی مونث متصور گمان شده انگاشته متصوره در فارسی مونث متصور گمان برنده انگارنده مونث متصور جمع متصورات. مونث متصور جمع متصورات
محصوره در فارسی مونث محصور: بن بست دیوار بست مونث محصور جمع محصورات
مزوره در فارسی مونث مزور: ریویده، بیمار با بیمار خور مزوره در فارسی مونث مزور: ریوکار فرغولکار مونث مزور: تزویر شده، نوعی آش که ببیماران دهند. (باگوشت یا بی گوشت) جمع مزورات
مشورت در فارسی: همپرسکی هوسکارش هو سیگال هو سکالش سو بارش سگالش سکال سگال شگفت است که در بیشینه واژه نامه ها واژه سگالش را با (خیال) و (فکر) و گاه با (اندیشه بد ک) برابر گرفته و مانک درست آن را به دست نداده اند همپرسی رایزنی پند اندرز
در تازی نیامده نگار گری صورت سازی نقاشی
مصوته در فارسی مونث مصوت: آوا دار مونث مصوت، جمع مصوتات
مصوبه در فارسی مونث مصوب پذرفته پسندیده روا گشته مونث مصوب: هر قسمتی از مقررات قانون تفتیش اسعار مصوبه 6 اسفند ... 1308 که منافی با مقررات این قانون باشد ملغی است، جمع مصوبات
مقصوره در فارسی مونث مقصور بنگرید به مقصور و پردگی (زنان در پرده زنان در حرم)، تخت، دیوار بست، کریچه خانه کوچک، چوز شرم زن، گردک (حجله) مونث مقصور کوتاه شده، زن خانه نشین، سرای حصار دار، خانه کوچک
منصوره در فارسی مونث منصور نامی تازی بر زنان، زمین بارانخورده مونث منصور: (وروی اعلام منصوره سوی ولایت آن بی عافیت نهد) (المعجم. چا. دانشگاه 14)، نامی است از نامهای زنان
مونث منور
سرای حصاردار، خلوت خانه، جای ایستادن امام در مسجد، خانۀ کوچک
دارای تصویر، دارای شکل و صورت
خمیدگی کجی، خارش سر
مونث مصر، جمع مصرات
صورت کننده، ایجاد کننده، آفریننده، شکل دهنده، موجد، بوجود آورنده
نقاش، صورتگر
نیروی نگاشت