جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مقصوره

مقصوره

مقصوره
مقصوره در فارسی مونث مقصور بنگرید به مقصور و پردگی (زنان در پرده زنان در حرم)، تخت، دیوار بست، کریچه خانه کوچک، چوز شرم زن، گردک (حجله) مونث مقصور کوتاه شده، زن خانه نشین، سرای حصار دار، خانه کوچک
فرهنگ لغت هوشیار

مقصوره

مقصوره
سرای حصاردار، خلوت خانه، جای ایستادن امام در مسجد، خانۀ کوچک
مقصوره
فرهنگ فارسی عمید

مقصوده

مقصوده
آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مطلوب، مورد نظر، مؤنث مقصود
مقصوده
فرهنگ نامهای ایرانی

متصوره

متصوره
متصوره در فارسی مونث متصور گمان شده انگاشته متصوره در فارسی مونث متصور گمان برنده انگارنده مونث متصور جمع متصورات. مونث متصور جمع متصورات
فرهنگ لغت هوشیار

محصوره

محصوره
محصوره در فارسی مونث محصور: بن بست دیوار بست مونث محصور جمع محصورات
فرهنگ لغت هوشیار

مقدوره

مقدوره
مقدوره در فارسی مونث مقدور توانکرد، اندازه گرفته، شدنی مونث مقدور، جمع مقدورات
فرهنگ لغت هوشیار