جدول جو
جدول جو

معنی مصالحه - جستجوی لغت در جدول جو

مصالحه
سازش
تصویری از مصالحه
تصویر مصالحه
فرهنگ واژه فارسی سره
مصالحه
با هم صلح کردن، آشتی کردن، سازش کردن
تصویری از مصالحه
تصویر مصالحه
فرهنگ فارسی عمید
مصالحه
بخشیدن، صلح کردن
تصویری از مصالحه
تصویر مصالحه
فرهنگ لغت هوشیار
مصالحه
((مُ لَ حَ یاحِ))
آشتی، صلح
تصویری از مصالحه
تصویر مصالحه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصافحه
تصویر مصافحه
دست دادن به یکدیگر هنگام ملاقات، دست در دست هم گذاشتن، دست یکدیگر را فشردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصالحه
تصویر متصالحه
متصالحه در فارسی مونث متصالح بنگرید به متصالح مونث متصالح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصطلحه
تصویر مصطلحه
مصطلحه در فارسی مونث مصطلح: زبانزد مونث مصطلح، جمع مصطلحات
فرهنگ لغت هوشیار
مصالحه: اسکندر بعد از ظهور علامات عصیان یارای آمدن نداشت با کیومرث طریقه مصالحت و دوستی پیش گرفت و او را نیز ترسانیده از راه صواب بینداخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصافحه
تصویر مصافحه
دست دادن بیکدیگر هنگام ملاقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممالحه
تصویر ممالحه
ممالحت در فارسی: همخوانگی نمک خوردن با هم، همشیرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصافحه
تصویر مصافحه
((مُ فَ حَ یا حِ))
به هم دست دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صالحه
تصویر صالحه
(دخترانه)
شایسته، درستکار، نیک، خوب، دارای اعتقاد و عمل درست دینی، مؤنث صالح
فرهنگ نامهای ایرانی
کار نیک، زن نیک زن پارسا زن پاکدامن، فراوانی مونث صالح زن نیکو کار، جمع صالحات، عمل نیک حسنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالح
تصویر مصالح
صلح کننده، سازش کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صالحه
تصویر صالحه
صالح (زن)، دارای صلاحیت مثلاً دادگاه صالحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصلحه
تصویر مصلحه
مصلحت در فارسی: نیک اندیشی کار سودمند کار نیک پسندیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
خیرکار، آنچه موجب آسایش و سود باشد، لوازم ساختمان که جهت بکار بردن آن لازم میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صالحه
تصویر صالحه
((لِ حِ یا حَ))
زن نیکوکار، عمل نیک، حسنه، جمع صالحات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصالح
تصویر مصالح
((مُ لِ))
سازش کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصالح
تصویر مصالح
((مَ لِ))
جمع مصلحت، آن چه مایه سود و صلاح است
مصالح ساختمانی: آن چه شایسته و سزاوار است که در ساختمان به کار رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصالح
تصویر مصالح
مصلحتها، جمع واژۀ مصلحه
کنایه از چیزهایی که برای انجام کاری یا ساختن چیزی لازم است
مقابل مفاسد، امور شایسته و خوب
مصالح ساختمانی: موادی مانند سیمان، چوب، آجر، گچ، آهن و امثال آنکه در ساختمان سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
آشتینامه ورقه ای دال بر مصالحه صلح نامه: سرداران قزلباش از برهم زدن مصالحه نامه ای که میان شاه طهماسب و سلطان سلیمان خان قانونی منعقد گشته و تا آن زمان دوام یافته بود ناخرسند... بودند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
آشتی کردن پیمان آشتی بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
Compromise
دیکشنری فارسی به انگلیسی
идти на компромисс
دیکشنری فارسی به روسی
समझौता करना
دیکشنری فارسی به هندی