- مشیئه
- مشیئت و مشیت در فارسی: بختیاری خواست
معنی مشیئه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرده ای که جنین را در داخل رحم احاطه کرده است
اراده خواست، اراده خدای تعالی: مگن بچشم حقارت نگاه در من مست تکه نیست معصیت و زهد بی مشیت او. (حافظ)، تجلی ذاتی وعنایت سابقه حق بر ایجاد معدوم واعدام موجود است و آن اعم از اراده است زیرا اراده عبارت از تجلی ذات است برای ایجاد معدوم
مشیمه در فارسی یارک یوگان پرده زهدان بچه دان آون پرده ای که بچه تا هنگامی که در شکم مادر است در آن قرار دارد. این پرده بهنگام تولد کودک باوی بیرون آید بچه دان، جمع مشائم (مشایم)، یا مشیمه دنیا. آسمان، آفتاب. یا مشیمه شب. شب که مانند زنی آبستن است: برشکافد صبا مشیمه شب طفل خونین بخاور اندازد. (خاقانی)
مونث مشیر و انگشت نمار نمار انگشت (سبابه)
مشیده در فارسی مونث مشید: بر افراشته، استوار مونث مشید: قصور مشیده
مشیخت در فارسی: پیری، پیر سالاری
مقیئه در فارسی مونث مقیء هراش آور مونث مقیء یا ادویه مقیئه. دارو هایی که قی آورند
خواست