جدول جو
جدول جو

معنی مشهور - جستجوی لغت در جدول جو

مشهور
معروف میان مردم، نامی، نام دار، بنام
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
فرهنگ فارسی عمید
مشهور
(مَ)
معروف. ج، مشاهیر. (مهذب الاسماء). شناخته. (دهار). شهیر. (منتهی الارب). معروف. جای مذکورو بزرگ و نام آور. ج، مشاهیر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). آشکارشده و معروف گشته و شهرت کرده شده و نیک شناخته شده و فاش کرده شده و شایعشده و روشناس گشته و نامدار و نامور و صاحب جلال و بزرگوار. (ناظم الاطباء). نامی. نیک شناخته شده. بنام. نام بردار. شهیر. بلندآوازه. و با کردن و شدن و گردیدن و گشتن و بودن صرف شود. ج، مشاهیر، مشهورین. (از یادداشت مؤلف) :
هرگز نشود خسیس و کاهل
اندر دو جهان به خیر مشهور.
ناصرخسرو.
ای بزرگی که بر سپهر شرف
رأی تو آفتاب مشهور است.
مسعودسعد.
زهی پادشاهی که ملک شرف
به نظم تو گشته ست مشهورنام.
سوزنی.
نماندحاتم طایی ولیک تا به ابد
بماند نام بلندش به نیکویی مشهور.
(گلستان).
مقامات او در دیار عرب مذکور بود و به کرامات مشهور. (گلستان). مالداری را شنیدم که به بخل اندر چنان مشهور بود که حاتم طایی در کرم. (گلستان چ قریب ص 109).
هرکه مشهور شد به بی ادبی
دیگر از وی امید خیر مدار.
سعدی.
- مشهور عالم، آنکه همه عالم وی را میشناسند. وخنیده. (ناظم الاطباء).
، (اصطلاح حدیث) حدیثی که پیش اهل حدیث خاصه یا پیش ایشان و پیش دیگران شهرت یافته باشد، و این منقسم میشود به متواتر همچو واقعۀ بدرو به غیرمتواتر همچون اعمال بالنیات. (نفایس الفنون). در اصطلاح اهل حدیث و روایت ’حدیث مشهور’ آن باشد که شایع باشد. جماعتی از اهل حدیث، روایت کرده باشند. (از درایه از فرهنگ علوم تألیف سجادی) ، شمشیر برکشنده از نیام. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مشهور
شناخته، معروف، آشکار شده
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
فرهنگ لغت هوشیار
مشهور
((مَ))
پرآوازه، نامور
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
فرهنگ فارسی معین
مشهور
پرآوازه، سرشناس، نامی، نامدار، سرشناس
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
فرهنگ واژه فارسی سره
مشهور
اسمی، بنام، زبانزد، خنیده نام، پرآوازه، بلند نام، سرشناس، سمر، شهره، شهیر، معروف، نام آور، نامدار، نامور، نامی، نبیه
متضاد: گمنام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مشهور
مشهورٌ
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به عربی
مشهور
Celebrated, Famous, Notable
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مشهور
célébré, célèbre, notable
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مشهور
বিখ্যাত , প্রসিদ্ধ
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به بنگالی
مشهور
celebrado, famoso, notável
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مشهور
gefeiert, berühmt, bemerkenswert
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به آلمانی
مشهور
sławny, godny uwagi
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به لهستانی
مشهور
знаменитый , известный , заметный
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به روسی
مشهور
знаменитий , відомий , помітний
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مشهور
gevierd, beroemd, opmerkelijk
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به هلندی
مشهور
مشہور
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به اردو
مشهور
celebrato, famoso, notevole
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مشهور
มีชื่อเสียง , มีชื่อเสียง
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به تایلندی
مشهور
maarufu
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مشهور
有名な , 注目すべき
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مشهور
著名的 , 显著的
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به چینی
مشهور
מפורסם , בולט
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به عبری
مشهور
celebrado, famoso, notable
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مشهور
ünlü
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مشهور
terkenal
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مشهور
प्रसिद्ध , प्रसिद्ध , प्रसिद्ध
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به هندی
مشهور
유명한 , 주목할 만한
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماهور
تصویر ماهور
(دخترانه)
نام یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مشکور
تصویر مشکور
مورد شکر و سپاسگزاری قرارگرفته، پسندیده و ستوده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
مشورت کننده، کنکاش کننده، طرف شور، رایزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهور
تصویر متهور
بی باک، بی پروا، بی ترس، دلیر، پردل
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
شهرت و اشتهار یافتن:
راز چرخ فلک بدان دوری
نه هم از علم یافت مشهوری.
اوحدی
لغت نامه دهخدا
مشهوره در فارسی مونث مشهور بنگرید به مشهور مونث مشهور، جمع مشهورات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
رایزن، هم سگال
فرهنگ واژه فارسی سره