جدول جو
جدول جو

معنی مشهدی - جستجوی لغت در جدول جو

مشهدی
از مردم مشهد، مربوط به مشهد، برای مثال خربزۀ مشهدی، تهیه شده در مشهد، ویژگی کسی که به زیارت مرقد امام رضا (در مشهد) رفته باشد
تصویری از مشهدی
تصویر مشهدی
فرهنگ فارسی عمید
مشهدی
(مَ هََ)
تیره ای از ایل بویراحمدی کوه کیلویۀ فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88)
لغت نامه دهخدا
مشهدی
(مَ هََ)
منسوب به شهر مقدس مشهد، لقب کسی که مزار امام ثامن، علیه الصلوهوالسلام را زیارت کرده باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مشهدی
منسوب به مشهد: از مردم مشهد، کسی که بزیارت مشهد مقدس رفته (ولو یک بار)
فرهنگ لغت هوشیار
مشهدی
مردم مشهد، کسی که به زیارت مشهد مقدس رفته
تصویری از مشهدی
تصویر مشهدی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهدی
تصویر مهدی
(پسرانه)
هدایت شده، نام امام دوازدهم شیعیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متهدی
تصویر متهدی
راه برنده، راه یابنده، هدایت شده، راه یافته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهدی
تصویر مهدی
نام قائم مقام منتظر در نزد شیعیان، کسی که خداوند او را به سوی حق هدایت نموده، هدایت شده، ارشاد شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهی
تصویر مشهی
برانگیزانندۀ شهوت، برانگیزندۀ هوای نفس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهد
تصویر مشهد
محل حاضر شدن مردم، محضر، محل حضور، محل شهادت، شهادت گاه، مزار و آرامگاه یکی از ائمه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ دی ی)
هدایت کرده شده. (غیاث اللغات) (آنندراج). هدایت کرده شده. ارشادشده. ج، مهدیون. (ناظم الاطباء). هدایت شده
لغت نامه دهخدا
(مَ هََ دِ زُ)
نام شهری در ایران که به زمان قدیم آن را طوس میگفتند. چون مزار شریف حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در آن شهر واقع است لهذا مشهد مقدس گویند. (آنندراج) (غیاث). شهر مشهد مرکز استان خراسان است و در جلگه ای بین دو رشته کوه بینالود و هزارمسجد واقع شده است. از سطح دریا 1010 گز ارتفاع دارد. طول آن 59 درجه و 35 دقیقه (نسبت به نصف النهار گرینویچ) و عرض آن 36 درجه و 16 دقیقه است. فاصله مشهد از تهران به خط مستقیم 714 هزار گز و از راه شوسه 913 هزار گز است. جمعیت شهر مشهد مطابق سرشماری سال 1345 بالغ بر 410000 تن میباشد که با محاسبۀ حومه و توابع آن 700000 تن میشود. شهرستان مشهد تا آغاز قرن سوم هجری اهمیتی نداشته و بجای شهر مشهد قریه ای وجودداشته بنام سناباد از توابع طوس، و طوس در آن موقع ناحیه ای بوده است مشتمل بر چندین آبادی از قبیل توران، نوغان، بروغن، رادکان و سناباد که در سال 202 هجری قمری حضرت رضا علیه السلام پس از شهادت به دست مأمون در آن محل مدفون گردید و بعد از آن تاریخ این محل بنام مشهد موسوم و به مرور زمان بر وسعت آن افزوده شد، بویژه در زمان پادشاهان صفوی، مانند شاه طهماسب که همت به آبادی مشهد گماشت و عمارات و ابنیۀ آنجا رو به فزونی نهاد، و بالنتیجه باعث تنزل طوس گردید. و اهالی آن محل نیز به مشهد نقل مکان کرده بدین ترتیب صورت شهری به خود گرفت. شاهان دیگر صفوی هم مثل شاه عباس اول و ثانی و شاه سلطان حسین در ابنیۀ شریفۀ حضرت رضا علیه السلام اهتمام فراوانی نموده و بر وسعت آن افزودند. از بناهای مهم شهر مشهد، بارگاه قدس حضرت رضا علیه السلام میباشد که یکی از مهمترین بناهای عالم اسلامی است، و از لحاظ اهمیت مذهبی و توجه مردم ایران در قرون پیش پیوسته هنرمندان و صنعتگران آن زمان شاهکارهای مختلفی در آن بارگاه مقدس به یادگار گذاشته اند. حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام در وسط شهر واقع و مساحت داخلی حرم صد گز مربع و ارتفاع گنبد آن تقریباً 45 گز است. در اطراف حرم بناها و شبستانهای زیبا ومتعددی موجود است و نیز اطراف این شبستانها بناهای دیگری مانند صحن عتیق در قسمت شمالی و صحن جدید در قسمت خاوری و موزه در قسمت جنوب خاوری و مسجد گوهرشاددر جنوب حرم برپا شده است. ساختمان قبۀ مطهر چهار مرتبه و به دست چهار بانی ساخته شده است. اولین بنا قبۀ هارونی است که به امر عبداﷲ مأمون بنا شده. این قبه پس از چندی خراب و دومرتبه به امر سلطان محمودپسر ناصرالدین سبکتکین بارگاهی ساخته شد، ولی این بنا هم بر اثر تجاوزات قبایل ویران گردید. در وهلۀ سوم سلطان سنجر سلجوقی به ساختن این بنا مبادرت نمود ولی طولی نکشید که بنای سوم هم در ف تنه چنگیز و مغول ویران شد و بنای چهارم که اکنون هم برقرار است از سلطان الجایتو بهادرخان است. شاه طهماسب صفوی گنبد مطهر و منارۀ آن را با روپوش طلا تذهیب نمود. بعلاوه صحن عتیق از بناهای همین سلطان میباشد. شاه عباس و سایر سلاطین صفوی نیز در آبادی صحن عتیق و سایر بناهای آستانه به نوبۀ خود اقداماتی کرده اند و نادرشاه افشار نیز مناره ای شبیه به منارۀ شاه طهماسب در مقابل آن ساخت. صحن جدید به دستور فتحعلیشاه قاجار ساخته شده است. بطورکلی داخل حرم مطهر بنایی است به شکل مربعکه طول و عرض آن ده گز و روی آن گنبد واقع شده که از خارج با طلا پوشیده شده و از داخل آئینه کاری است. دیوار حرم از کاشی هایی ساخته شده است که از لحاظ زیبایی و تناسب کم نظیر است و روی آن خطوطی برجسته ترسیم گردیده و برخی از خشتها نیز مسدس و سفید است که آیات قرآن و احادیث با خطوط طلا بر آنها نقش شده. در روی تمام دیوارها و اطراف صحن و مسجد گوهرشاد و گلدسته هاهمه جا کاشی های ممتاز به کار رفته که بر رونق و زیبایی این بناهای تاریخی افزوده است. دیگر از ساختمانهای مهم و مقدس مشهد، مسجد گوهرشاد است که یکی از مساجد معتبر اسلامی است. این مسجد در قسمت جنوبی بارگاه حضرت رضا علیه السلام و متصل به آن واقع شده است. بانی این مسجد بانو گوهرشادآغا همسر میرزا شاهرخ پسر تیمور گورکانی است. این مسجد در زیبائی و استحکام و ظرافت هنری به حد کمال میباشد بطوریکه نظیر آن کمتر دیده شده است. طول مسجد گوهرشاد 85 گز و عرض آن 48 گز است. ایوان جنوبی آن دارای گنبد بسیار عالی است که دوگلدستۀ بلند در طرفین ایوان بنا شده است. طول ایوان 34 گز و عرض آن 12 گز و ارتفاع آن 20 گز است. این ایوان دارای گنبدی است که ارتفاع آن 41 گز است. بیشتر اهمیت شهر مشهد بواسطۀ موقعیت زیارتی آن است که دائماً گروه گروه مردم ایران و ممالک اسلامی برای زیارت به این شهر رو می آورند و از طرفی چون این شهر مرکز استان خراسان است دارای موقعیت سیاسی و بازرگانی و اقتصادی مهم میباشد. شهر مشهد، مرکز بازرگانی مشرق ایران و مخصوصاً قالیهای خراسان است و در آن اغلب محصولات و انواع میوه به فراوانی یافت میشود. شهر مشهد دارای دو کار خانه به نسبت مهم است که یکی کار خانه قندآبکوه در سه هزارگزی شهر و دیگری کار خانه نخریسی و نساجی و کار خانه چرم سازی خسروی است. علاوه بر این کارخانه های دیگر نیز مانند کارخانه های برق و غیره در این شهر موجود است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ)
کشته شده بی قصاص و دیت. (منتهی الارب) (آنندراج). کشته شده در راه خدا. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ هَِ)
زن که شوی او حاضر باشد نزد او، خلاف مغیبه. (منتهی الارب) (مهذب الأسماء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ شَهَْ هی)
آرزودهنده یعنی اشتهاپیداکننده. از تشهیه. (غیاث). برخواهان چیزی، انگیزنده کسی را. (آنندراج). برانگیزانندۀ آرزوی نفس. (ناظم الاطباء). آرزوآور. آرزوکش. اشتهاآور. شهوت انگیز. خواهش انگیز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
او را دیوانی است بفارسی 4 هزار بیت و گویا تاریخ آل عثمان است که به وزن شاهنامه بنام سلطان محمدخان کرده است. (از کشف الظنون) (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
منسوب به شهد. رجوع به شهد شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دا)
هدیه فرستاده شده. پیشکش شده. (ناظم الاطباء). هدیه داده شده. هدیه آورده. رجوع به اهداء شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
هدیه کننده. اهداکننده. پیشکش کننده: واجب است که تحف و هدایا مناسب متحف و مهدی باشد. (تجارب السلف). رجوع به اهداء شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مخفف مشهدی. لوطی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مشتی و مشهدی شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبه) بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 68هزارگزی شمال شرقی اهواز و در ساحل غربی رود خانه شطیط. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ شَهَْ هََ)
شهرت یافتن. مشهور بودن:
نخل به جنبش آمده گر نه یهود شد چرا
پارۀ زرد بر کتف دوخت بدان مشهری.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 437)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هََ دْ دی)
راه یابنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). کسی که راه می یابد. (ناظم الاطباء) : و در معالجه بیماران متهدی شدم. (کلیله و دمنه). ورجوع به تهدی شود، راهنمایی شده بواسطۀ خدا، راست و درست. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
یا مهدی منتظر (ع). محمد بن حسن عسکری، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به امام زمان، صاحب الزمان، امام منتظر، حجهالقائم، امام قائم و قائم آل محمد. آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعۀ امامیه است. به سال 255 هجری قمری / 870 میلادی در سامرا متولد شد. در پنج سالگی وی، پدرش امام یازدهم حسن عسکری درگذشت و از آن پس مهدی منتظر از انظار غایب گردید و فقط از راه نواب خود که به ترتیب عبارتند بودند از ابوعمرو عثمان بن سعید اسدی، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید، ابوالقاسم حسین بن روح، و ابوالحسن علی بن محمد سمری با شیعیان ارتباط داشت. در اصطلاح اهل تشیع از زمانی که مهدی از انظار غایب شد تا زمان مرگ نائب چهارم (326 هجری قمری) غیبت صغری نامیده می شود. با مرگ ابوالحسن علی بن محمد سمری غیبت کبری آغاز می شود. شیعیان در طول مدت غیبت کبری در انتظار ظهور او هستند. در کشور ایران و نیز در منطقه های شیعه نشین جز از ایران شب نیمۀ شعبان که شب ولادت مهدی است جشن ها برپا میگردد. و عده بسیاری در بامداد هر جمعه دعای ندبه را برای نزدیک شدن ظهور امام می خوانند. طبق نوشتۀ شاردن سیاح فرانسوی، پادشاهان صفوی در کاخ خود در اصفهان دو اسب با زین افزار مجلل مجهز داشتند تا برای سواری مهدی حاضر باشد. یکی از آن دو اسب را برای مهدی و اسب دیگررا برای نایب او عیسی آماده کرده بودند. و رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 882، اعیان الشیعه ج 3 قسمت چهارم ص 326به بعد و المهدی تألیف صدر و المهدیه فی الاسلام از سعد محمد حسن چ مصر و بحارالانوار و نیز به مهدویت و احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق در همین لغت نامه شود
به زعم اهل سنت و جماعت، کسی که در موقع معینی برای تقویت دین ظهور می کند. بسیاری از اهل سنت و جماعت مهدی را در شخص معین منحصر نمی دانند، بلکه معتقدند در هر عصر ممکن است مهدی ظهور کند:
بلقیس بانوان و سلیمان شه اخستان
کز عدل و دین مبشر مهدی زمان اوست.
خاقانی.
مفخر اهل بشر خوانش که دهر
مهدی آخر زمان میخواندش.
خاقانی.
ایام بدعهدی کند امروز ناگه دی کند
کار هدی مهدی کند دجال طغیان پرورد.
خاقانی.
مهدی امت توئی زآنکه به معنی تو را
عزت دین هم وثاق عصمت حق یار غار.
خاقانی.
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید.
حافظ.
- مهدی خصال، که خصال وی چون خصال مهدی باشد. مهدی صفات:
به تأیید مهدی خصالی که تیغش
روان سوز دجال طغیان نماید.
خاقانی.
- مهدی سیاست، که سیاست او چون سیاست مهدی منتظر باشد. بسیار کافی در کشورداری. عادل:
داور مهدی سیاست مهدی امت پناه
رستم حیدرکفایت حیدر احمدلوا.
خاقانی.
- مهدی شعار، که شعار مهدی دارد. عادل. دادگر:
شاه فریدون لوا، خضر سکندرسپاه
خسرو امت پناه، اتسز مهدی شعار.
خاقانی.
- مهدی صفت، که صفت مهدی دارد، چون دادگری و ظلم برافکنی و جز آن:
مهدی صفت شهنشه، امت پناه داور
جان بخش چون ملک شه، کشورستان چو سنجر.
خاقانی.
- مهدی نسب، که نسب او چون نسب مهدی پاک باشد:
خسرو مهدی نسب مهدی آدم صفت
آدم موسی بنان موسی احمدقدم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
مهدی در فارسی: رهنموده رهشناس، از نام های تازی بر مردان، هوشیدر سوشیانس: سوشیانت رهنمود یا پیامبری که در واپسین زمان پدید خواهد آمد رهنمود دوازدهم (عج) ارمغان آورده هدایت شده ارشاد گردیده، نامی است از نامهای مردان. هدیه داده شده هدیه آورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشهد
تصویر مشهد
جای حاضر آمدن مردمان، محضر مردم، پیشگاه، مقابل، محل شهادت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشدی
تصویر مشدی
لوطی، مخفف مشهدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهدی
تصویر متهدی
سر به راه راه یابنده هدایت پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
ورن انگیز (ورن شهوه)، خورد انگیز، خواست انگیز بخواهش آورنده برانگیزاننده شهوت، غذایا داروی تولید کننده میل بغذا، دارویی که موجب ازدیاد قوه باه شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشهد
تصویر مشهد
((مَ هَ))
شهادت گاه، محل شهادت، محل حضور، جای حاضر شدن مردم، جمع مشاهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهدی
تصویر مهدی
((مَ یّ))
هدایت شده، ارشاد شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهدی
تصویر مهدی
((مُ دا))
هدیه داده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشدی
تصویر مشدی
((مَ))
مشهدی، لقب کسی که به زیارت مشهد رفته، لوطی، جوانمرد، مشتی
فرهنگ فارسی معین
صفت داش مشدی، لوطی، مشتی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اشتهاآور، اشتهاانگیز، اشتهازا، شهوت انگیز، شهوت زا
فرهنگ واژه مترادف متضاد