- مشقه
- مشقت در فارسی: ارگ رنج خیاور
معنی مشقه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه یا آنچه به چیزی تشبیه شود مانند شده
زشت رو، دارای چهرۀ زشت، زشت صورت، بدرو، بدگل
گیاهی با برگ های درشت و ساقه های نازک که به درخت می پیچد و بالا می رود، ازفچ، نویچ، دارسج، پاپیتال، نیژ، لوک، غساک، جلبوب
بدسگان بدسغان (لبلاب) هرشه غساک پاپیتال پاپیچال چو پاپیچال دارم دست پیچی فاش می گویم که باشد مصرف رنگین زری بر خاک افشاندن (محسن تاثیر) تبج (گویش گیلکی) گیاهی است بالا رونده از تیره عشقه ها که از گیاهان نزدیک به تیره چتریان می باشد و جزو دو لپه ییهای جدا گلبرگ است. این گیاه از دیوار یا گیاهان اطراف خود بالا می رود تکیه گاه اطراف خود می پیچد. برگهایش متناوب و گلهایی به رنگ زرد مایل به سبز دارد. میوه اش پس از رسیدن به رنگ سیاه در آید و بزرگی آن به اندازه یک نخود است و درون آن نیز به تعداد متغیر دانه وجود دارد. میوه عشقه دارای اثر مسهلی است ولی خالی از سمیت هم نیست در نقاط گرم نواحی بحرالرومی از ساقه مسن این گیاه به طور خودبه خود یا با ایجاد شکاف رزین مخصوصی خارج می گردد که سابقا تحت نام صمغ عشقه به عنوان قاعده آور مصرف می گردید. در انساج این گیاه گلوکزیدی به نام هدرین موجود است که دارای اثر قی آور و مسهل است. دم کرده برگ آن نیز اثر قاعده آور دارد. این گیاه در اکثر نقاط ایران خصوصا نواحی شمالی بوفور می روید پاپیتال پاپیتال معمولی حبل المساکین برشن بقله البارده تال اخفاک قسوس داردوست دردوس تویجه لی ولگ ولگم بلگم تبج لشک ولو بلو بلوه لکو صارمشق چاندلی بیل لبلاب کبیر حلبلاب پویچه. توضیح در برخی کتب کلمه لبلاب را مرادف با عشقه ذکر کرده اند ولی اشتباه است و لبلاب فقط مرادف با انواع نیلوفر باغی و نیلوفر صحرایی است که جزو تیره پیچک ها و جزو دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ است. یا عشقه استرالیایی. گونه ای عشقه که بر خلاف عشقه معمولی پیچ نیست و به دور گیاهان نمی پیچد. یا عشقه زمینی. علف چای. یا (تیره) عشقه ها. تیره ای از گیاهان دو لپه یی جدا گلبرگ که دارای گل آذینی با چترهای ساده و برگهای پهن و پنجه یی و ساقه قلابدار است که معمولا به درختان دیگر می پیچند و از آن ها بالا می روند و چون در محل اتکا به درخت پایه ریشه فرعی خارج می کنند و مواد غذایی درخت را می مکند از این جهت مضرند زیرا چون درختان پایه راخشک می کنند و نیز اگر به دیوار بچسبند چون ریشه های فرعی آن ها در دیوار فرو میروند دیوار را خراب می کنند. گونه مهم گیاهان این تیره عشقه است
نشانه برپیشانی تیرگی نشان پیشانی اسب، نشانی که کافران بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره: مگر حل کرده خورشید شد سیما فروز او که آن خوش قشقه کافر شعله در چین جبین دارد، (ارادتخان واضح)
گیرایی، زننده تازیانه تازیانه زن
مونث محق
مدقه در فارسی دسته هاون، مادگی گیاه، کدنک کوتنگ چوبی که بدان گازران جامه را کوبند
دسته هر چیز را گویند، آلت فلزی که در مشت جا میگیرد و در صحافی و کفشدوزی بکار می رود
مشتقه در فارسی مونث مشتق بنگرید به مشتق مونث مشتق. یا اسما مشتقه اسمهایی که از منشایی گرفته شده باشند: و اول را اسما مشتقه خوانند مانند: ناصر ونصیرو منصور
مشطه در فارسی: توسک از گیاهان طوسک
مثل و مانند
مروسیک ورزیک منسوب به مشق. یاطیاره (هواپیمای) مشقی. هواپیمایی که برای تمرین هوانوردان بکار رود. یا گلوله مشقی. گلوله ای خفیف که در تمرین عملیات نظامی بکار رود و مهلک نیست
دشواری، رنج، سختی، تعب
زشت گردانده آکنهاده زشت نا هنجار نا هماهنگ زشتروی زشت گرداننده ظکنهنده نا هنجار کننده زشت گردانیده عیب کرده شده زشت گرداننده عیب کننده، جمع مشوهین
جارو
مونث منشق
((عَ شَ قِ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است بالا رونده با برگ های درشت و ساقه های نازک. میوه عشقه دارای اثر مسهلی است ولی خالی از سمیت نیست، پاپیتال
((قَ قِ یا قَ))
فرهنگ فارسی معین
تیرگی نشان پیشانی اسب، در فارسی، نشانی که کافران بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره
((مُ تِ))
فرهنگ فارسی معین
ابزاری فلزی که در مشت جا می شود و در صحافی و کفش دوزی برای کوبیدن مقوا و چرم از آن استفاده می کنند، دسته هرچیزی مانند کارد و خنجر
آلتی فلزی که در مشت جا می گیرد و در صحافی و کفش دوزی برای کوبیدن مقوا و چرم به کار می رود، دستۀ کارد و خنجر
سختی، رنج، محنت
Hardship
dificuldade
trudność
трудности
труднощі
moeilijkheid
Härte
dificultad