- مشق
- آنچه دانش آموزان برای یادگیری بیشتر می نویسند، مطلبی نوشتنی برای تمرین و یادگیری، تمرین، تمرین و تکرار کاری برای کسب مهارت
معنی مشق - جستجوی لغت در جدول جو
- مشق
- تمرین، نوشتن
- مشق ((مَ))
- تمرین و ممارست برای بدست آوردن آمادگی و مهارت در کاری، فنی یا هنری، تمرین، سر، نمونه خط معلم خطاطی، نمونه، الگو، شب تکلیف درسی که شاگرد باید در خانه انجام دهد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مروسیک ورزیک منسوب به مشق. یاطیاره (هواپیمای) مشقی. هواپیمایی که برای تمرین هوانوردان بکار رود. یا گلوله مشقی. گلوله ای خفیف که در تمرین عملیات نظامی بکار رود و مهلک نیست
مشقت در فارسی: ارگ رنج خیاور
دشواری، رنج، سختی، تعب
سختی، رنج، محنت
Hardship
dificuldade
trudność
трудности
труднощі
moeilijkheid
Härte
dificultad
difficulté
difficoltà
कठिनाई
kesulitan
ugumu
ความยากลำบาก
مشقّةٌ
مشکلات
مرغ باران از پرندگان، چابکدست
مشقت ها، سختی ها، رنج ها، محنت ها، جمع واژۀ مشقت
جمع مشقه، ارگ ها رنجها جمع مشقت
نویسورز