جدول جو
جدول جو

معنی مشحون - جستجوی لغت در جدول جو

مشحون
پر شده، مملو، انباشته شده
تصویری از مشحون
تصویر مشحون
فرهنگ فارسی عمید
مشحون
پرکرده شده، مملو و انباشته شده
تصویری از مشحون
تصویر مشحون
فرهنگ لغت هوشیار
مشحون
((مَ))
پر شده، انباشته شده، آکنده
تصویری از مشحون
تصویر مشحون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملحون
تصویر ملحون
آهنگ دار، شعری که با الحان موسیقی خوانده شود
فرهنگ فارسی عمید
آهنگین آهنگدار مقون به لحن آهنگ دار. یا شعر ملحون. شعری که با الحان و مقامات موسیقی ساخته و خوانده شود مانند سرود و ترانه و قول و غزل (قدیم) (همائی. عثمان مختاری ص 574) : (غزلیات مختاری... از نوع اشعار غنائی ملحون است) (همائی. ایضا 569 ح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملحون
تصویر ملحون
((مَ))
آهنگ دار
فرهنگ فارسی معین
بنگرید به مشحون کردن مشحون کردن: و دامن امانی ترا چون جیب روزگار بانواع اصطناع مشحون گردانم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشحون کردن
تصویر مشحون کردن
انباشتن آگندن آکندن پر کردن پرکردن انباشتن
فرهنگ لغت هوشیار