- مشتغل
- کسی که دارای شغل و کار است، کسی که سرگرم کاری است
معنی مشتغل - جستجوی لغت در جدول جو
- مشتغل
- سرگرم کاری بودن
- مشتغل ((مُ تَ غِ))
- دارای کار و شغل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برافروخته، شعله ور، زبانه کش
دربردارنده، حاوی، احاطه کننده، فراگیرنده
مشغله ها، کارها، کسب ها، پیشه ها، چیزهایی که شخص را مشغول کند، جمع واژۀ مشغله
در بر گیر فرا گیر گرداگرد فرا گیرنده احاطه کننده، حاوی: و این مجموعه را لباب الالباب نام نهاد و اصول او مشتمل است بر دوازده باب
سوزان، شعله ور، برافروخته
کار وبار و مشغله و شغلها
استغلال، مستغلات خانه، خانه یا دکانی که به اجاره بدهند
خانه یا دکان که به اجاره بدهند، ملکی که درآمد مرتب داشته باشد، زمینی که از آن غله بردارند
Flaming
flamejante
flammend
płonący
пылающий
палаючий
vlammen
llameante
enflammé
fiammeggiante
जलता हुआ
জ্বলন্ত
menyala
燃え上がる
inayowaka moto
ลุกเป็นไฟ